مرجع فروش بیش از 6000 مقاله معتبر رشته عمران با تخفیف فوق العاده . توصیه میکنیم از محبوب ترین و پر فروشترین فایلها در پایین صفحه اصلی حتما دیدن فرمایید.

نظرسنجی سایت

به نظر شما توجه به کدام دسته از موارد زیر بیشتر میتواند به پر بار تر شدن سایت ما کمک کند؟

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 692
  • بازدید دیروز : 1372
  • بازدید کل : 3273335

پیوند ها

مقاله کامل در مورد زهکشی


مقاله کامل در مورد زهکشی

آب جاری یا آبی که از چشمه‌ها خارج می‌شود، نباید از روی یک ناحیه ناپایدار حرکت کند. وجود آب در سطح دامنه، علاوه بر نقش فرسایشی، به راحتی می‌تواند به داخل دامنه نفوذ کرده و به سرعت بر ناپایداری آن بیافزاید. دور نمودن آب از سطح دامنه و جلوگیری از نفوذ آن، مخصوصاً در مورد دامنه‌هایی که بطور بالقوه ناپایدارند، از مهمترین روشهای مهندسی دستیابی به پایداری است.
انواع روکشهای زهکشی آبهای سطحی
شبکه زهکشی بسطی
برای آن که آب به داخل دامنه نفوذ نکند باید ترتیبی داد تا هرچه زودتر سطح دامنه را ترک کند. احداث آبروهای مناسب در سطح دامنه، یا در روی پلکانها، یکی از مهمترین تمهیدات در این مورد است. این آبروها باید ضمن دارا بودن گنجایش و شیب کافی، بسترشان نیز غیر قابل نفوذ باشد. برای جلوگیری از تخریب و پر شدن این جویها در طول زمان، می‌توان آنها را با قطعات سنگ پر نمود.

این روش در مورد دامنه‌های خاکی یا دامنه‌های متشکل از سنگهای تجزیه شده، مفید واقع می‌شود و می‌تواند علاوه بر پیشگیری، در مراحل اولیه حرکت دامنه نیز نقش ترمیمی داشته باشد. نقش مهم دیگر شبکه زهکشی سطحی جلوگیری از فرسایش سطح دامنه توسط آبهای جاری است.

مسدود کردن شکافها
ترکها و شکافهای سطحی محلهای مناسبی را برای نفوذ آب به داخل دامنه فراهم می‌کند. وجود این شکافها، مخصوصا در مراحل آغازین توسعه یک ناپایداری جدید، مشکل آفرین تر می‌شود. پر کردن این شکافها توسط مواد غیر قابل نفوذی مثل رس، بتن یا مواد نفتی می‌تواند تا حدود زیادی از انباشته شدن آب و نفوذ آن به داخل دامنه جلوگیری کند. این روش هم در مورد دامنه‌های خاکی و هم سنگی قابل اجراست و می‌تواند هم در پیشگیری بکار رود و هم درمراحل اولیه ایجاد یک زمین لغره، پیشرفت آن را کند یا متوقف نماید.

غیر قابل نفوذ کردن بخش دامنه
یکی از رایج ترین روشهای غیر قابل نفوذ کردن سطح زمین، پاشیدن مواد نفتی (مالج) به سطح دامنه است. مالج به انواعی از مواد نفتی سنگین مایع اطلاق می‌شود که معمولاً جزء محصولات زاید پالایشگاه یا کارخانه‌های پتروشیمی است. این روش ضمن جلوگیری از نفوذ آب بهداخل دامنه، با چسباندن ذرات خاک به یکدیگر، سطح دامنه را در برابر آثار فرسایشی باد و تا حدی آب جاری محفوظ نگاه می‌دارد.

انواع روشهای زهکشی آبهای داخل دامنه
با وجود کوششی که برای جلوگیری از نفوذ آب به داخل دامنه صورت می‌گیرد باز هم ممکن است قسمتی از آبها از سطح دامنه نفوذ از محلی دورتر توسط آب زیرزمینی به داخل دامنه حمل شود. این آبها قبل از هر چیز با افزودن به وزن نیروهای رانشی را زیاد می‌کنند.

زهکشی ثقلی افقی
ایجاد زهکشهای تقریبا افقی می‌تواند نقش موثری در کاهش فشار آب داخل دامنه‌های سنگی و خاکی داشته باشد. از این رو می‌توان از این روش هم برای پیشگیری از حرکت و هم جلوگیری از تحرک یک زمین لغزه در حال تشکیل استفاده کرد. به این منظور در بخشهای پایینی دامنه افقی، با شیب ناچیزی به سمت خارج برای ایجاد جریان ثقلی آب، حفر می‌شود.

گالریهای زهکش
حفر نقب یا گالریهای زهکش در دامنه‌های سنگی و خاکی، مخصوصا در جاهایی که زهکشی عمیق بخشهای داخلی دامنه مورد نظر است، مفید واقع می‌شود. چنین گالریهایی می‌توانند هم نقش پیش گیرنده داشته و هم در مراحل اولیه حرکت دامنه جهت جلوگیری از حرکات بیشتر آن بکار روند. کارایی گالریهای زهکش را می‌توان با حفر گمانه‌های شعاعی از داخل گالری افزایش داد.

زهکشی ثقلی قائم
این نوع زهکشی بیش از همه برای تخلیه آب سفره‌های معلق که بر روی یک بخش غیر قابل نفوذ تشکیل شده و در زیر آن لایه‌های نفوذپذیر و بازکشی آزاد وجود دارد، بکار برده می‌شود.
پمپاژ
حفر چاههای عمیق و پمپاژ آنها می‌تواند بطور موقت در بهبود وضعیت دامنه ناپایدار موثر باشد. این روش عمدتا در مورد دامنه‌های سنگی بکار می‌رود.

زهکشهای فشار شکن
حفر چاه، چاهک یا خندق (تراشه) در پای دامنه، برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار آب و بالا راندگیهای ناشی از آن در بخشهای مجاور پای دامنه، اغلب مفید واقع می‌شود. این روش منحصرا در مورد دامنه‌های خاکی و معمولاً در مجاورت دامنه پایاب سدهای خاکی ایجاد می‌شود.

خندق در بالای خاکریز
این روش، در مورد دامنه‌های خاکی حفاری شده و یا خاکریزها، مخصوصا خاکریزهایی که دردامنه ایجاد می‌شود، به کارگرفته می‌شود و علاوه بر پیشگیری از تفرش می‌تواند در مراحل اولیه ناپایداری نقش ترمیمی نیز داشته باشد.

زهکش ورقه‌ای
این روش، همان گونه که از نام آن پیداست، به صورت یک لایه زهکش عمل می‌کند. در خاکریزها، مخصوصا خاکریزهایی که در دامنه ایجاد می‌شود، وجود لایه‌ای از مواد نفوذپذیر در زیر خاکریز، ضمن زهکشی آبهای محلی دامنه و داخل خاکریز، از افزایش بیش از حد فشار آب در خاکریز، جلوگیری به عمل می‌آورد.

الکترواسمز
این روش عمدتا در دامنه‌های خاکی که از لای درست شده باشند بکار گرفته می‌شود و ضمن تسهیل تخلیه آب بر مقاومت خاک می‌افزاید. به این منظور الکترودهایی را در عمقی که مایلیم آب آن تخلیه شود، قرار می‌دهیم و جریان مستقیم به آنها وصل می‌کنیم. جریان باعث می‌گردد که آب بین ذره‌ای از قطب مثبت به سمت قطب منفی حرکت کرده و در آنجا توسط پمپاژ به خارج هدایت شود.

مواد شیمیایی
مواد شمیایی عمدتاً در مورد دامنه‌های خاکی رسی بکار گرفته شده و وظیفه اصلی آنها بالا بردن مقاومت رسوبهاست. این روش می‌تواند به عنوان پیشگیری، یا در مراحل اولیه ناپایداری، به منظور تصحیح و ترمیم بکار رود.

منبع: همکلاسی - hamkelasy.com

 

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

تاریخچه هیدرولوژی و کلیات هیدرولوژی ایران


تاریخچه هیدرولوژی و کلیات هیدرولوژی ایران

تاریخچه
آب ماده ای است که حیات بدون آن میسر نیست. بشر در دوره نو سنگی سعی در مهار آب داشته است و بر روی الواحی که از 4 هزار سال قبل از میلاد از سومری ها باقی مانده است سنگ نوشته هائی با این مضمون موجود است. در دین یهود اشاره شده است که حضرت موسی در 1400 سال قبل از میلاد مسیح با عصای سحرآمیز خود چشمه ای در دل کویر پدید آورد.
این موضوع بر اهمیت آب در زمانهای گذشته صحه می گذارد، به نحوی که تمدنهای بزرگ در کنار رودهای بزرگ ظاهر شده اند.استخراج آبهای زیرزمینی سابقه ای طولانی در کشورهای مختلف چون چین (حفر چاهی تا عمق 1500 متر بوسیله دسته های نی) ، مصر (چاه یوسف با عمق تقریبی 100 متر 3000 سال قدمت دارد) و ایران باستان دارد.

منوچهر پادشاه ایرانی حدود 3400 سال پیش دستور داد تا حفر کاریز (قنات ) را به برزگران بیاموزند. پیوند دادن لوله های چاه و انتقال ثقلی آب زیرزمینی کاری طاقت فرسا بوده که ایرانیان سرآمد آن بوده اند. کهن ترین قناتی که آثاری از آن باقی مانده است در شمال ایران پیدا شده است. این قنات همزمان با ورود آریائی ها حفر گردیده است. عمر قنات گناباد که مادرچاه آن 300 متر عمق دارد را 2500 سال برآورد کرده اند. امپراطوری ایران تا دوره طولانی از لحاظ قدرت در دنیا بیمانند بود و این نه فقط به لحاظ نظامی بلکه فنآوری سرآمد سپاه ایران بود. در تاریخ آمده است که کورش بزرگ پس از گرفتن سرزمین سوریه در آسیای صغیر به بابل که همچون دژی مستحکم بود حمله کرد. دیده بانان بابلی وقتی ایرانیان را در حال حفر کانال دیدند به آنان ریشخند زدند تا اینکه سپاه ایران با انحراف آب رودخانه و پائین افتادن سطح آب فرات از رود گذشتند و وارد بابل شدند. پس از کورش پسرش کمبوجیه به فکر حفر کانال سوئژ افتاد ولی به دلیل اوضاع نابسامان سیاسی در نقاط دیگر کشور مجبور به ترک مصر شد تا اینکه پادشاه دیگر ایران داریوش، کانالی حفر کرد و رود نیل را به دریای سرخ پیوند داد تا کشتی های جنگی ایران از دریای مدیترانه وارد رود نیل شوند. خشایار شاه پسر داریوش در 480 سال قبل از میلاد با سپاه بزرگی از کشتی های جنگی به یونان حمله کرد و با حفر کانال بزرگ خشایار شاه که عرضی نزدیک به 45 متر داشت لشکریان خود را به جای عبور از دریای اژه از آن عبور داد.
مک لوئی (1984) اظهار می کند که ایرانیان نخستین مردمی بودند که با ساختن "چرخ آبی" آب رودخانه ها را به زمین های زراعی پائین تر و بالاتر منتقل کنند. اهمیت آب در ایران باستان آنچنان زیاد بود که برخی رودخانه ها با نام رودخانه های شاهنشاهی شناخته می شد و برای شروع آبگیری از آنها الزاماٌ می بایست فرستاده فرمانروا حضور داشته باشد و مردم می بایست آب بهای استفاده از رودخانه را به خزانه واریز می کردند.در کتب و آثار به جامانده از دانشمندان قدیمی ایران بطور مفصل به بحث شناخت و اهمیت آب پرداخته شده است. ابوبکر محمدبن الحسن الکرجی دانشمند ایرانی بود که بیش از 1000 کتابی بنام "استخراج آبهای پنهانی" نگاشت و جالب اینجاست که ایشان در آن زمان سیکل هیدرولوژیکی را تشریح می نمایند. خواجه نظام الملک در کتاب سیاست نامه خود موضوع توزیع عادلانه آب را امری حیاتی بر می شمرد و عدول از آن را باعث تباهی مملکت می داند. ایرانیان تجارب خود در صنعت آب را به مردم دیگر منتقل می کردند، آنچنانکه نقل است سلمان فارسی با اندیشه حفر خندق مانع از نفوذ لشکر قریش شد.

 

کلیات هیدرولوژی ایران

در یک ویژه نامه ترویجی آب و امنیت غذائی (وزارت جهاد کشاورزی، 1381) به نقل ازگزارش صندوق جمعیت ملل متحد آمده است که طی 70 سال گذشته جمعیت جهان 3 برابر و مصرف آب در جهان 6 برابر شده است. سالیانه به جمعیت جهان 75 میلیون نفر افزوده می شود و پیش بینی می شود که جمعیت کشورهای توسعه نیافته و کم توسعه یافته طی 50 سال آتی نیز از رشدی 300 درصدی فراتر رود. پیش بینی های خوش بینانه تا سال 2050 میلادی جمعیت جهان را7.9 میلیارد نفر برآورد نموده اند، این در حالی است که برخی پیشگوئی ها خبر از جمعیت 10.9 میلیار نفری در جهان دارند. نظریه ای بینابین این رقم را 9.3میلیارد نفر برآوردمی کند. همان منبع اضافه می نماید که در سال 1381 جمعیت ایران نیز از مرز 70 میلیون فراتر رفت. با در نظر گرفتن اینکه متوسط بارش سالیانه در ایران چیزی حدود یک سوم میزان جهانی آن است (مهدوی 1378)؛ می توان گفت مبحث آب توجه ویژه ای را می طلبد. (قابل ذکر است که همین مقدار ناچیز بارندگی نیز از توزیع مکانی یکسانی برخوردار نمیباشد بطوریکه در 28 درصد از سطح کشور مقدار بارش متوسط سالانه کمتر از 100 میلی متر بوده واین مقدار در96 درصد از سطح کشور از 200 میلی مترنیز کمترمی باشد). اقلیم فراخشک در 15 استان کشور ، در 7 استان و در 10 استان اقلیم غالب است، بنابراین مسئله بالا بودن تبخیر و تعرق نیز محدودیتی مضاعف محسوب می شود. با آنکه کشور ایران حدود 1.1 درصد از خشکی های جهان را به خود اختصاص داده است صرفا 0.34 درصد از آبهای جهان را در اختیار دارد. مسئله ریزشی فصلی این بارش و پارکندگی نامنظم آن هم خود مبحث جداگانه ای است. آمارمطالعات وزارت نیرو میانگین حجم بارندگی در ایران را سالانه 400 میلیارد متر مکعب برآورد نموده است که از این میزان 310 میلیارد متر مکعب درسطح 870 هزار کیلومتر مربع از حوزه های آبخیز کوهستانی و90 میلیار متر مکعب در سطح 778کیلومتر مربع مناطق دشتی می باشد. در مناطق کوهستانی در اثر تبخیر و تعرق بطور متوسط هرساله 200 میلیارد متر مکعب ودر مناطق دشتی 84 میلیارد متر مکعب آب از دسترس خارج می شودکه جمعا 71 درصد از حجم بارش را شامل می شود. از حجم باقیمانده نیز 59 میلیارد متر مکعب مناطق کوهستانی و 2 میلیارد متر مکعب در مناطق دشتی نفوذ می نماید. حجم آب باقیمانده نیز 51 میلیارد متر مکعب در مناطق کوهستانی و 4 در مناطق دشتی به شکل رواناب ظاهر می شود.حجم آبهای زیر زمینی کشور در حدود 35 میلیار متر مکعب برآورد گردیده است که حدود 30 میلیارد مترمکعب آن مربوط به مخازن آبرفتی و حدود 5 میلیارد متر مکعب برآود شده است. با فرض قابلیت بهربرداری از 60 درصد این مخازن امکان تا حدود 80 میلیارد متر مکعب وجود خواهد داشت. بخش کشاورزی با اختصاص 88.88 درصد، آب شرب با اختصاص 6.67 درصد و بخشصنعت با 4.45 درصد مهمترین مصارف آب در ایران می باشند

 

حوزه های آب خیز کشور ایران :

حوزه آبخیز دریای خزر

این حوزه آبخیز که مساحت آن به 173،300 کیلومتر مربع می‌رسد، دارای شیب زیاد بوده و بیشترین اختلاف ارتفاع حوزه آبخیز‌های کشور را که بالغ بر 5500 متر است، به خود اختصاص داده است. در این محدوده سیزده رودخانه با مساحت حوزه آبخیز بیش از هزار کلیومتر مربع وجود دارد که رودخانه‌های ارس، سفیدرود، هراز و اترک از نظر وسعت حوزه آبخیز و ویژگیهای اقلیمی و تداوم آبدهی متفاوت از حوزه دیگر می باشند. رودهای فوق دارای حوزه آبخیز‌های کوهستانی وسیعی هستند و پوشش گیاهی غالب آنها جنگلی است.

 

حوزه خلیج فارس و دریای عمان

این حوزه آبخیز با مساحت 437،150 کیلومتر مربع یکی از پهناورترین حوزه آبخیز‌های ایران محسوب می‌گردد و رودخانه‌های غرب، جنوب غربی و جنوب زیرحوزه های سرچشمه گرفته از کوههای زاگرس و بشاگرد و بلوچستان را در بر می‌گیرد. جمعاً 29 رودخانه با مساحت بیش از 1000 کیلومتر مربع در این زیرحوزه وجود دارد که یا به درون کشور عراق جریان می‌یابند و پس از پیوستن به رودخانة دجله به خلیج فارس می‌ریزند و یا بطور مستقیم به خلیج مزبور و یا دریایعمان وارد می‌گردند. برخی ازبزگترین رودخانه‌های این حوزه آبخیز به ترتیب از شمال تا جنوب خاوری عبارتند از: سیروان، کرخه، کارون، جراحی، زهره، هله، موند، کل، میناب و سرباز.
در باب اهمیت این زیرحوزه فقط به این نکته بسنده می شود که رودهای دشت خوزستان به تنهائی 30 درصد منابع آب کشور را دارا می باشند.

 

حوزه آبخیز دریاچه ارومیه

مساحت این حوزه دریاجه ارومیه 50،850 کیلومتر مربع است در این حوزه دریاجه ارومیه هشت رودخانه با مساحت آبریز بیش از هزار کیلومتر مربع وجود دارد و زرینه‌رود بزرگترین و مهمترین آنها بشمار می‌آید.

 

حوزه آبخیز دریاچه نمک قم

مساحت حوزه دریاچة نمک قم 89،650 کیلومتر مربع است و بخش بسیار ناچیز و کوچکی از آن نیز به دریاچة حوض‌سلطان و کویر میغان و دشت جنوبی قزوین وارد می‌گردد. رودخانه‌های جاجرود، کرج، شور، قره‌چای و قمرود به این حوزه زهکشی می شوند در این محدوده شش رودخانه با مساحت بیش از هزار کیلومتر مربع وجود دارد که رودخانة شور و قره‌چای و قمرود بزرگترین آنها محسوب می‌شوند.

 

حوزه آبخیز اصفهان و سیرجان

این حوزه که از زیر حوزه ‌های کوچک باتلاق گاوخونی، کویر ابرکوه، شوره‌زار مروس و کویر سیرجان تشکیل یافته است، دارای 90،700 کیلومتر مربع مساحت است و زاینده‌رود بزرگترین رودخانة آن بشمار می‌آید. انتقال آب کارون از طریق تونل کوهرنگ به زاینده رود از وقایعی است که بر بیلان هیدرولوژیک این محدوده تاثیر دارد.

 

- حوضة نیریز یا بختگان
این حوزه با مساحت 31،000 کیلومتر مربع از حوز‌های فرعی دریاچة کافتر، دریاچة بختگان و دریاچة مهارلو تشکیل شده و رودخانة کر مهمترین رود این منطقه محسوب می‌شود.

 

- حوزه آبخیز جازموریان
حوزه جازموریان با مساحتی برابر 69،600 کیلومتر مربع در جنوب شرقی ایران و بین رشته‌کوههای بشاگرد (در جنوب) و جبال بارز (در شمال) جای دارد و آبهای سطحی آن کلاً به هامون جزموریان می‌ریزد. در این حوضه پنج رودخانه با مساحت آبریز بیش از هزار کیلومتر مربع وجود دارد که هلیل‌رود بزرگترین آنهاست.

 

- حوزه دشت کویر

این حوزه که یکی از کم بارش ترین حوزه های کشور محسوب می شود از حوضه‌های کوچکتری چون کویر حاج علی‌قلی، کویر نمک و دشت گناباد تشکیل می‌یابد و مساحت آن به 227،400 کیلومتر مربع بالغ می‌گردد.. از رودخانه‌های قابل توجه این حوزه به حبله‌رود ( واقع در گرمسار) و کال‌شور جاجرم که یکی از طویل‌ترین رودخانه‌های ایران است، می‌توان اشاره نمود.

 

حوزه آبخیز کویر لوت

مساحت این حوزه که حوضة کویر لوت از زیرحوزه ‌های کوچک‌تری چون نمکزار طبس، دغ محمد‌آباد، کویر ساغند، شوره‌زارهای شمال خاوری شهرستان بافق و کویر سرجنگل تشکیل یافتهو یکی از کم‌باران‌ترین و خشک‌ترین حوضه‌های ایران است به199،000 کیلومتر مربع بالغ می‌گردد و از مهمترین رودخانه‌های آن که اغلب سیلابی و فصلی هستند می‌توان به رودخانة تهرود واقع در استان کرمان اشاره کرد.

 

حوزه اردستان و یزد و کرمان

این حوزه که با مساحت 99،800 کیلومتر مربع یکی از خشک‌ترین و بی‌آب‌ترین حوضه‌های ایران بشمار می‌آید، از زیرحوزضه‌های کوچک‌تری چون دغ‌سرخ، کویر سیاه‌کوه، کویر درانجیر، دشت جنوب خاوری یزد، شنزار کشکوئیه، دشت کویرات و شنزارهای جنوب کرمان تشکیل یافته است.

- حوضه صحرای قره‌قوم

-مساحت این حوضه 43،550 کیلومتر مربع است و یکی از حوضه‌های کم‌بارش ایران محسوب می‌گردد. به همین دلیل حوزه آبخیز آن حالت سیلخیزی و رودها حالت فصلی دارند و رودهای کشف‌رود و جام‌رود از مهمترین آنها بشمار می‌آیند.

 

- حوزه هامون

این حوزه که در شرق کشور واقع گردیده است مساحتی برابر با 109،850 کیلومتر مربع داراست و از حوضه‌های کوچک‌تری چون نمکزار خواف، دغ‌ شکافته، دغ بالا، دغ پترگان، دغ توندی، دریاچه نمکزار، دریاچة هامون صابری، لورگ‌شتران، دریاچه هامون، هامون گودزره، دریاچه کرگی، هامون ماشکل و نمکزارکپ تشکیل یافته است. این حوزه نیز از جمله کم‌باران‌ترین و خشک‌ترین حوضه‌های ایران محسوب می‌شود و رودهای هیرمند و ماشکل مهمترین رودهای آن بشمارمی‌آیند.

منبع: ایران هیدرولوژی - iranhydrology

 

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

مقاله در مورد آب بندها (waterstop)


مقاله در مورد آب بندها (waterstop)

در ادبیات مهندسی، سدها را گاه به موجودات زنده تشبیه می‌کنند، زیرا به دلیل تغییر در وضعیت محیط زمین شناختی در طول زمان شرایط حکمفرما در سد و مخزن نیز دائما در حال تغییر است. از این رو سدها باید بگونه‌ای طراحی و اجرا شوند که در تمام طول بهره برداری پایداری قابل قبولی از خود نشان دهند. آگاهی از هر گونه تغییر در شرایط سد و محیط اطراف آن محتاج نصب دستگاههای متنوع رفتار سنجی دایمی است.
آب جمع شده در مخزن ممکن است از محل پی سد یا تکیه گاههای جانبی آن یا از جسم سد تراوش نماید. فرار آب از جسم سد، بویژه در سدهای خاکی اهمیت خاصی در پایداری سددارد.روشهای متنوعی برای کاستن از میزان آب نشتی و تحت کنترل در آوردن آن وجود دارد. ویژگیهای سنگ و خاک سازنده پی سد و تکیه گاهای آن، مصالح در دسترس برای ساختمان سد، نحوه طراحی و شکل انتخاب شده برای سد و سرانجام محدودیتهای اجرایی هر یک به نحوی می‌توانند در انتخاب روشهای مناسب برای آب بندی سد موثر واقع شوند.

مهمترین علل رایج تخریب سدهای خاکی

• سر ریز شدن سد

· نحوه ایجاد و خسارات :
این امر موجب شسته شدن تاج و نهایتا تخریب سد می‌شود. حدود 30 درصد از خرابیهای سد خاکی ناشی از سر ریز شدن آنها بوده است.

· روشهای مقابله :
برآورد دقیق بزرگترین سیلاب محتمل و طراحی سرریزهایی با ظرفیت مناسب تخلیه آنها، علاوه بر آن باید فاصله سطح آزاد آب مخزن تا تاج سد (ارتفاع آزاد ) بگونه‌ای در نظر گرفته شود تا بر اثر نشست سد یا امواج حاصل از زمین لرزه، آب از روی سد سر ریز نکند.


• برخورد خط تراوش با دامنه پایاب:

· نحوه ایجاد و خسارات:
اگر سطح ایستایی درون سر دامنه پایاب را قطع نماید، شسته شدن ذرات ریز و ناپایداری سد را به همراه خواهد داشت.

· روشهای مقابله :
با بقیه زهکشهای مناسب در پاشنه سد، خط تراوش آب به داخل جسم سد منتقل می‌شود.

 

• رگاب

· نحوه ایجاد و خسارات :
شسته شدن ذرات ریز از میان ذرات درشت تر به تدریج به ایجاد مسیر های آزاد گذر آب منجر می‌شود.

· روشهای مقابله :
این کار از طریق به حداقل رساندن مقدار و سرعت آب نشتی توسط انتخاب مصالح مناسب و تعبیه هسته نفوذ ناپذیر و صافیهای مناسب صورت می‌گیرد.

 

• مسیر آزاد گذر آب

· نحوه ایجاد و خسارات :
در امتداد ترکهای ناشی از شست سد یا ترکهای ایجاد شده در مراحل آغازین گسیختگی ایجاد می‌شود. به موازات سطح خارجی لوله‌ها و مسیر آب بر، در امتداد سطح تماس بخشهای بتنی با خاک، در سطح لایه‌های خاکی که به دقت کوبیده یا متراکم نشده‌اند و از طریق سوراخهای ایجاد شده توسط حیوانات حفار و ریشه گیاهان بوجود می‌آید.

· راههای مقابله :
چون در سدهای خاکی پس از تشکیل مسیر گذر آب، مقابله با آن دیگر امکانپذیر نیست. لذا باید در مراحل طراحی و اجرای سد دقت کافی جهت جلوگیری ار این شکل به عمل آید.


• ناپایداری دامنه‌ها

·نحوه ایجاد و خسارات :
نشست بدنه سد، ایجاد ترکهایی در طول تاج سد یا دامنه پایاب و افزایش دبی زهکشها در پاشنه سد می‌توانند نشانه‌هایی از آغاز توسعه یک گسیختگی باشند.

·روشهای مقابله :
طراحی مناسب شیب دامنه‌های سراب و پایاب سد با در نظر گرفتن جنس و مشخصات مصالح مصرفی، جلوگیری از افزایش ناخواسته فشار آب در جسم سد و در نظر گرفتن زمین لرزه‌ های محتمل مهمترین عوامل برای مرتفع کردن این مساله است.

 

• گسیختگی پی

·نحوه ایجاد و خسارات :
اگر بر اثر بارگذاری ناشی از ایجاد سد، آبگیری آن با نیروهای ناشی از زمین لرزه، تنشهای برشی ایجاد شده در پی سد از مقاومت برشی مصالح بیشتر شود، پی گسیخته می‌شود. این شرایط در رسهای تحکیم نیافته اغلب بلافاصله بعد از اولین آبگیری و در رسوبات ماسه‌ای بیشتر بر اثر بار گذاری چرخه‌ای زمین لرزه ایجاد می‌شود.

·روشهای مقابله :
تحکیم کافی خاکهای چسبنده و متراکم نمودن خاکهای بدون چسبندگی به روش تحکیم دینامیکی یا لرزش و ایجاد امکان زهکشی آب در زمان وقوع زمین لرزه به توسط ایجاد ستونهای سنگی یا چاههای زهکش.

 

• فرسایش پذیری

·نحوه ایجاد و خسارات :
فرسایش سطح خارجی سد، گر چه در کوتاه مدت همانند مشکلات دیگری که ذکر شد نمی‌تواند خطر آفرین باشد. ولی در دراز مدت ممکن است از کارآیی سد بکاهد.

·روشهای مقابله :
انتخاب سنگریز مناسب در دامنه سراب برای محافظت آن از اثر امواج و در دامنه پایاب برای مقابله با اثرات زیانبار نزولات جوی و هوازدگی.

منبع: وبلاگ سعید زارع زردینی - yazdomran.blogfa.com

 

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

سد لاستیکی


سد لاستیکی

 

سد لاستیکی

   

 

مقدمه :
تکنولوژی نسبتاً جدیدی که برای مهار آبهای سطحی به کار گرفته شده است تکنولوژی ساخت سدهای لاستیکی می باشد. قبل از این نوع سدها برای مهار و هدایت آب به سوی زمینهای وسیع و آبروها، از دریچه های فولادی و تخته های چوبی استفاده می شد که در جلوی دریچه ها قرار می گرفت تا آب با فشار بیشتری جریان داشته باشد. در این کار نیز به نیروی انسانی نیاز بود و اگر در باز کردن این دریچه ها تأخیری روی می داد سیل ایجاد می شد و دریچه را با خود می برد.
ایده استفاده از سدهای لاستیکی اولین بار در سال 1950 توسط «ایمبرسون» مطرح شد. در سال 1965 اولین سد لاستیکی بادی در ژاپن برای ذخیره سازی آب به بهره برداری رسید.
هم اکنون در حدود 100 سد لاستیکی در آمریکای شمالی، بیش از 1000 سد لاستیکی در ژاپن و خاور دور، و در مجموع 2600 سد در نقاط مختلف جهان به طور موفقیت آمیز در دست بهره برداری میباشند.

کاربرد ها و مزایای سدهای لاستیکی
کنترل سیلابها و تنظیم جریان رودخانه :

این کار نوسط دستگاههای الکترونیکی در اتاق کنترل و به طور خودکار انجام می گیرد. پایی آمدن رقوم سطح آب از یک سطح مشخص به معنای پایان سیلاب است، که در این صورت دستگاه الکترونیکی کنترل، دستور افراشتن سد را اعلام می دارد که با این اعلام کمپرسور هوا به کار افتاده و سد را باد میکند.

 

کنترل رسوب رودخانه
از آن جا که سکوی بتنی محل استقرار سد لاستیکی، در کف رودخانه و هم تراز با بستر آن کار گذاشته می شود، در هنگام خواباندن سد، شرایط رودخانه مانند شرایط قبل از احداث سد لاستیکی است. این ویژگی باعث می شود که پشت سدهای لاستیکی را رسوب پر نکند، زیرا در هنگام وقوع سیل که بیشترین بار رسوب گذاری رودخانه است، سد به صورت اتوماتیک به حالت خوابیده در می آید و رودخانه شرایط طبیعی پیدا می کند.

 

موارد استفاده از سدهای لاستیکی
1- کنترل سد و حفاظت ساحلی در برابر فرسایش.
2- نصب بر روی بندها و سدها به منظور افزایش ارتفاع آنها و کمک به تولید برق.
3- کاهش آلودگی آب.
4- افزایش ظرفیت ذخیره سدها.
5-مسائل تفریحی از قبیل شنا، قایق رانی،...
6- جلوگیری از نفوذ آب شور دریا به هنگام مد به ساحل.

مزایای اقتصادی سدهای لاستیکی نسبت به موارد جایگزین
از جمله مزایای اقتصادی این سد ها نسبت به موارد جایگزین شده عبارتند از :
1-سدهای لاستیکی به فونداسیون پیچیده ای نیاز ندارند.
2-این سد ها می توانند تا دهانه ای به طول 100 متر اجرا شوند.
3-این سدها به حداقل حفاظت و نگهداری نیاز دارند. قسمت عمده تعمیرات مربوط به سیستمهای مکانیکی سد می باشد. تعمیر و نگهداری بدنه سد نیز شباهت بسیاری به تعمیر لاستیک اتومبیل دارد و در صورت سوراخ شدن بدنه سد آن را مانند لاستیک اتومبیل پنچر گیری می کنند.
4-انعطاف پذیری سد در مقابل زلزله.
5- نصب و ساختن بسیار سریع.

 

اجرای سدهای لاستیکی
سدهای لاستیکی از یک تیوپ هوا که به یک بستر متصل می شود تشکیل شده است، انواع قدیم سدهای لاستیکینامیده می شد که به در آنها مخلوط آب و هوا برای متورم کردن تیوپ استفاده می شد، در حال حاضر از سدهایی به نام INFLATABLE DAM استفاده می گردد یعنی سدهایی که قابل باد شدن می باشند.
ساختمان سدهای لاستیکی را می توان متشکل از سه بخش دانست :
1- بدنه سد ( RUBBER DAM BODY )
2- بستر سد و تجهیزات مهار
3- سیستم کنترل و بهره برداری FABRI DAM

 

بدنه سد
بدنه سد پیشرفته تیرن جز تشکیل دهنده سد لاستیکی می باشد که ترکیبی از لاستیک و الیاف تقویت کننده بوده و به صورت ورق تولید می گردد. ورقه های لاستیکی در طولهای مورد نیاز به عرض 1 متر الی 2 متر تولید می گردد که از اتصال آنها به یکدیگر به صورت عرضی بدنه سد به صورت یکپارچه تولید می شود.
برای حفاظت بدنه در برابر عوامل جوی و همچنین اجسام معلق در آب از مواد مختلفی برای مقاومکردن بدنه استفاده می شود از جمله کلروپرن ( CR ) و اتیلن پروپیلن مونومد ( EPDM ) که هر دو ماده مقاومت بالایی در برابر عوامل جوی و تغییرات گسترده درجه حرارت محیط دارند که این نوع مواد از فیبرهای سخت که تحت فشار و حرارت زیاد قرار می گیرند تشکیل می گردد.

 

بستر سد و تجهیزات مهار
بستر سد عموماً در کف به صورت سطح و در دو طرف به صورت شیب دار ساخته می شود. لوله هایی که در پر وخالی کردن آب یا هوا به کار می روند عمدتاً در بستر کار گذاشته می شوند. بدنه لاستیکی سد به وسیله لوله و میله در محل نگه داشته و توسط پیچ مهار، نصب می گردد. با تزریق رزین پلیاستر در محل، این قسمت سخت و محکم می شود. بخش بیرونی پیچهای مهار پس از عبور از سوراخهای تعبیه شده در بدنه سد لاستیکی توسط مهره و واشر به بستر محکم می گردد. ارتفاع این پیچ و مهره ها پس از بستن سد لاستیکی بایستی پایین تر از سطح کف بستر رودخانه باشدتا از تجمع گل و لای هنگامی که سد خالی است جلوگیری به عمل آید.
نصب بدنه سد به بستر به دو روش سیستم مهاریک ردیفی و سیستم مهار دو ردیفی صورت می گیرد. مزیت سیستم مهار دو ردیفی این است که هر چه فاصله دو ردیف بیشتر باشد تأثیر تغییرات ارتفاع سد با نوسانات سطح آب به حداقل می رسد.

 

اتاق کنترل
ابعاد یک اتاق کنترل استاندارد در حدود 10 مترمربع می باشد، اتاق کنترل شامل یک قاب کنترل و یک کمپرسور هوا می باشد.
دلایل انتخاب هوا به جای آب برای متورم کردن سدهای لاستیکی :
انتخاب هوا به جای آب به چند دلیل زیر می باشد :

1-دسترسی به هوای تمیز با حجم زیاد خیلی راحت تر از دسترسی به آب تمیز با حجم زیاد است.
2- از لحاظ اقتصادی هزینه پرکردن سدهای لاستیکی با هوا خیلی کمتر از هزینه پرکردن با آب میباشد.
3-لوله های حامل آب جهت پر کردن سد اغلب به خاطر در بر داشتن آب حاوی رسوب مبتلا به گرفتگی شده و مشکلات تعمیری را بوجود می اورد.
4-سدهای پر شده از آب به یک سیستم لوله کشی خیلی پیچیده و لوله های قطور احتیاج دارند و برای پر کردن یک سد در هنگام نبودن آب اغلب به یک مخزن نگهداری آب در حاشیه آن نیاز است.
5-از لحاظ عملی هوا زمان خیلی کمتری از آب برای آهسته بلند کردن یک سد لاستیکی نیاز دارد.
6-سدهای پر شده از آب در یک هوای سرد ممکن است دچار یخ زدگی شود.
7-هزینه ساخت فونداسیون سدی که از آب پر شده نسبت به سدی که از هوا پر شده بیشتر است. علاوه بر این از 8-نظر سازه ای پی سد آبی از لحاظ استحکام به دلیل تحمل وزن عظیمی از آب روی خود از پی سد بادی حجیم تر است

برخی از مشکلات سدهای لاستیکی
1- آسیب دیدگی بدنه سد در هنگام خالی کردن باد بدنه.
2- برخورد اجسام بزرگ و نوک تیز که موجب آسیب به بدنه می شود.
3- فرار و خروج هوا : به هنگام خالی کردن باد بدنه سد ممکن است اجسام نوک تیز ایجاد پنچری نمایند و نیز هنگام سیلاب در اثر برخورد اجسام بزرگ مانند تنه درخت و... با بدنه سد در آن خراشیدگی یا سوراخ

منبع: ایران هیدرولوژی - iranhydrology.com

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

سد سه دره چین (Three Gorges Dam China)


سد سه دره چین (Three Gorges Dam China)

سد سه دره، بزرگترین سد کنونی جهان است. هرچند شنیدن نام چین به عنوان محل احداث این سد به دلیل پهناور بودن و داشتن بیشترین جمعیت جهان چندان تعجب‌آور نیست، اما بررسی مقایسه‌ای بعضی از مشخصات این سد و نیروگاهش با آنچه که درخصوص سایر سدها و نیروگاه‌‌ها شنیده‌ایم و همچنین دقت در بعضی از اطلاعات جانبی مربوط به چین واقعاً باعث شگفتی می‌شود.

کشور چین با جمعیت 1.2 میلیارد نفر و با 32 ایالت خودمختار و 9.6 میلیون کیلومتر مربع مساحت به قدری پهناور است که برای اداره آن باید به اتکای نیروهای انسانی کارآمد دست به کارهای بزرگ زد. چین در حال حاضر 25 هزار مهندس ارشد و کارشناس در زمینه برنامه‌ریزی آب برای سدها و نیروگاه‌های آبی دارد و 270 هزار نفر در 16 دفتر و محل ساخت این نیروگاه‌ها مشغول به کار هستند. حجم بارش سالانه چین در حدود 6000 میلیارد مترمکعب (حدود 15 برابر ایران است) و در شرایطی که در این کشور در سال 1950 فقط 8 سد کوچک (با ارتفاع کمتر از 15 متر) و 5 سد بزرگ مرتفع‌تر از 15 متر) وجود داشت. طی یک دوره 50 ساله و در شرایط محاصره فنی از سوی کشورهای صاحب تجربه، بیش از 90000 در سد از انواع مختلف ساخته شده که 23000 مورد آن جزو سدهای بزرگ با ارتفاع بیشتر از 15 متر (بیش از 50 درصد سدهای بزرگ جهان) است و 380 سد آن با حجم مخزن بیش از 100 میلیون مترمکعب جزو سدهای خیلی بزرگ محسوب می‌شوند.

رودخانه یانگ تسه ( Yangtze river) که سد سه دره بر روی آن ساخته می‌شود، با 6300 کیلومتر طول (حدود 3 برابر فاصله ارومیه تا زاهدان) و حجم آورد سالانه 950 میلیارد مترمکعب (حدود 7 برابر کل آورد همه رودخانه‌های ایران که 135 میلیارد مترمکعب در سال است)، یکی از بزرگترین رودخانه‌های جهان است که به لحاظ سیل‌های مخرب در رتبه اول جهان قرار می‌گیرد. برای مثال سیل سال 1998 این رودخانه به کشته شدن بیش از 3000 نفر، آواره شدن 8/13 میلیون نفر، تخریب میلیون‌ها مسکن و از بین رفتن 8/4 میلیون هکتار از زمین‌های کشاورزی منجر شد.

عملیات احداث سد سه دره با چهار هدف اصلی : 1- ذخیره سازی آب کشاورزی، 2- کنترل سیلاب، 3- تولید برق و 4- گسترش کشتیرانی و حمل و نقل آبی و با هدف جانبی جهانگردی و جلب توریست از سال 1992 آغاز شد و ساخت آن به قدری مهم بود که به سرعت به عنوان سمبل توسعه چین مورد توجه قرار گرفت.
حجم ذخیره سازی این سد 36.3 میلیارد مترمکعب (حدود 200 برابر مخزن سد کرج و بیشتر از حجم ذخیره آب تمام سدهای موجود در ایران) می‌باشد که بزرگترین مخزن در بین سدهای جهان است. احداث این سد با هزینه 22 میلیارد دلار (حدود 25 برابر هزینه احداث سد کرخه بزرگترین سد ایران و معادل درآمد یک سال فروش نفت ایران) صورت گرفته که از این بین فقط حدود 5 میلیارد دلار برای جابه‌جایی محل زندگی و تملیک اراضی بیش از یک میلیون نفر از ساکنین اطراف سد که محل سکونت آنها در دریاچه سد فرو می‌رود، هزینه شده است.

در زمینه تولید برق، رکورد شکنی این سد قابل توجه است. نیروگاه‌های این سد دارای ظرفیت 18200 مگاوات هستند (ظرفیت کلی تولید برق انواع نیروگاه‌های ساخته شده فعلی در ایران 30000 مگاوات، برق تولیدی کل سدها 4000 مگاوات و بیشترین ظرفیت یک نیروگاه برق آبی در کشور 2000 مگاوات است. این نیروگاه با تولید متوسط سالانه حدود 85 میلیارد کیلووات ساعت، نیاز بخش زیادی از مرکز و شرق چین به انرژی الکتریکی را تأمین خواهد کرد و به این طریق از آلودگی ناشی از سوختن حدود 45 میلیون تن زغال سنگ جلوگیری به عمل می آورد. در ضمن امکان افزایش ظرفیت این نیروگاه تا 22400 مگاوات برای طرح‌های توسعه در آینده پیش‌بینی شده است.

با آبگیری کامل این سد، دریاچه‌ای به طول 660 کیلومتر (بیش از 15 برابر فاصله تهران – کرج) و عرض حداقل یک کیلومتر در انتهای دریاچه ایجاد می‌شود که باعث توسعه خط حمل و نقل آبی و کشتیرانی و افزایش ظرفیت حمل بار در رودخانه یانگ‌تسه از 10 میلیون تن به 50 میلیون تن خواهد شد. برای توجیه‌پذیری احداث این سد به رونق پرورش ماهی و همچنین زمینه‌های جهانگردی نیز توجه ویژه‌ای مبذول شده است، به نحوی که طی سال‌های اخیر دیدن محل احداث سد سه‌دره به یکی از برنامه‌های ثابت تورهای مسافرتی کشور چین تبدیل شده است و از هر جهانگرد برای تهیه بلیط ورودی 70 یوان معادل 7 هزار تومان دریافت می‌شود.
احداث سد سه‌دره که به علت واقع شدن در محدوده سه‌دره نزدیک به هم، به این اسم نامگذاری شده، دارای سه بخش اصلی «بدنه سد»، «سرریز» و «سیستم انتقال و بالابری کشتی‌ها» است و 17 سال به طول انجامیده است. این سد از نوع بتنی وزنی با طول تاج 2310 و ارتفاع 185 متر می‌باشد و سازه سرریز آن که در بخش میانی واقع شده دارای 483 متر طول با 23 خروجی در کف و 22 دریچه فوقانی است و توان عبور دادن دبی معادل 102500 مترمکعب در ثانیه را داراست. نیروگاه این سد در مرحله نخست شامل 26 واحد 700 مگاواتی می‌باشد که 14 واحد آن به صورت فضای باز در ساحل چپ و 12 واحد آن به صورت زیرزمینی در ساحل راست در دست ساخت است. برای طرح توسعه نیروگاهی این سد نیز احداث 6 واحد 700 مگاواتی دیگر به صورت زیرزمینی در ساحل راست پیش‌بینی شده است..

دوره احداث این سد به سه فاز اجرایی تقسیم شده است که در فاز اول که از سال 1992 تا 1997 به طول انجامید فرازبند، کالورت انحراف آب، مراحل نخست تأسیسات بالابری کشتی‌ها و راه‌های دسترسی گوناگون تکمیل شدند. در فاز دوم، ساخت بدنه اصلی سد، نیروگاه‌ها، سرریز و تکمیل تأسیسات بالابر کشتی‌ها در حد فاصل سالهای 1997 تا 2003 برنامه‌ریزی شد که با تکمیل بخش عمده‌ای از آن عملیات آبگیری در اول ژوئن 2003 آغاز شد. نکته جالب این که فقط با سپری شدن 12 روز، آبی به حجم 4/12 میلیارد مترمکعب با ارتفاع 135 متر در دریاچه این سد ذخیره شد. این حجم آب، امکان شروع عملیات کشتیرانی مورد نظر را فراهم کرده و تراز آن برای شروع به کار نیروگاه‌های تکمیل شده کافی می‌باشد. بر این اساس 2 واحد 700 مگاواتی جناح چپ و کل نیروگاه‌ها در سال 2009 که عملاً انتهای فاز سوم دوره اجرا و تاریخ پایان عملیات احداث این سد است، کار خود را شروع کردند. در ساخت این سد 20 هزار نفر کارگر، 350 نفر مهندس و 9 شرکت برنامه‌ریزی و طراحی به فعالیت کرده اند . مسلماً احداث چنین سد بزرگ و بی‌نظیری در همه سطوح مدیریت، طراحی و اجرا حاوی نکات آموزنده و فراوانی است که می‌تواند مورد تحقیق و توجه فنی متخصصین مربوطه قرار گیرد.

بر اساس آخرین برآوردها هزینه اجرای آن حدود 3 میلیارد دلار کمتر از بودجه مصوب و پیش‌بینی شده می باشد.

منبع: وبلاگ عمران بوعلی - civilbasu.persianblog.ir

 

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

233 نكته اجرايي ساختمان سازي


233 نكته اجرايي ساختمان سازي

1. براي اندازه گيري عمليات خاكي در متره و برآورد از واحد متر مكعب استفاده مي شود.
2. آجر خطائي ، آجري است كه در اندازهاي 5×25×25 سانتيمتر در ساختمانهاي قديمي براي فرش كف حياط و غيره بكار مي رفت.
3. چنانچه لازم باشد در امتداد ديواري با ارتفاع زياد كه در حال ساختن آن هستيم بعدا ديوار ديگري ساخته شود بايد لاريز انجام دهيم.
4. هرگاه ابتدا و انتهاي يك ديوار در طول ديوار ديگري بهم متصل شود ، به آن ديوار در تلاقي گفته مي شود.
5. در ساختمانهاي مسكوني (بدون زيرزمين)روي پي را معمولا بين 30 تا 50 سانتي متر از سطح زمين بالاتر مي سازند كه نام اين ديوار كرسي چيني است.
6. قوس دسته سبدي داراي زيبايي خاصي بوده و در كارهاي معماري سنتي استفاده مي شود.
7. حداقل ارتفاع سرگير در پله 2 متر مي باشد.
8. ويژگيهاي سقف چوبي :الف)قبلا عمل كلافكشي روي ديوار انجام مي گيرد ب)عمل تراز كردن سقف در كلاف گذاري انجام مي شود ج)فاصله دو تير از 50 سانتيمتر تجاوز نمي كند د)تيرها حتي الامكان هم قطر هستند.
9. گچ بلانشه كندگير بوده ولي داراي مقاومت زياد مانند سيمان سفيد است.
10. به سيمان سفيد رنگ معدني اكسيد كرم اضافه مي كنند تا سيمان سبز به دست آيد.
11. سنگ جگري رنگ كه سخت ، مقاوم و داراي رگه هاي سفيد و در سنندج و خرم آباد فراوان است.
12. دستگاه كمپكتور ، دستگاهي است كه فقط سطوح را ويبره مي كند ، زير كار را آماده و سطح را زير سازي مي كند.
13. عمل نصب صفحات فلزي (بيس پليتها) در زمان 48 ساعت بعد از بتن ريزي صورت مي گيرد.
14. زماني كه خاك (زمين) بسيار نرم بوده و مقاومت آن كمتر از يك كيلوگرم بر سانتيمتر مربع باشد از فونداسيون پي صفحه اي استفاده مي گردد.
15. قطر دايره بتون خميري ، بر روي صفحه مخصوص آزمايش آب بتون ، حدود 30 تا 35 سانتيمتر مي باشد.
16. حدود درجه حرارت ذوب شدن خاك آجر نسوز 1600 درجه مي باشد.
17. نام آجري كه از ضخامت نصف شده باشد ، آجر نيم لايي ناميده مي شود.
18. نام ديوارهاي جداكننده و تقسيم پارتيشن نام دارد.
19. عمل برداشتن خاك كف اطاق و ريختن و كوبيدن سنگ شكسته بجاي آن را بلوكاژ مي گويند.
20. زمين غير قابل تراكم هوموسي ناميده مي شود.
21. عمق پي هاي خارجي يك ساختمان در مناطق باران خيز حداقل 50 سانتيمتر است.
22. نام فضاي موجود بين دو رديف پله چشم ناميده مي شود.
23. در سقف هاي چوبي حداكثر فاصله دو تير 50 سانتيمتر است.
24. سيمان نوع اول براي ديوارها و فونداسيونهاي معمولي استفاده ميگردد.
25. اكسيد آهن را براي تهيه سيمان قرمز رنگ ، با كلينگر سيمان سفيد آسياب مي كنند.
26. نام ديگر لوله هاي سياه بدون درز مانسمان نام دارد.
27. سريعترين و عملي ترين وسيله اجراي اتصالات ساختمان ،پلها و نظاير جوش مي باشد.
28. حاقل درجه حرارت براي بتن ريزي 10 درجه مي باشد.
29. ضخامت اندود سقف با ملات گچ و خاك بايد بين 1 تا 2 سانتيمتر باشد.
30. اندود زير قيروگوني ، ماسه سيمان است.
31. چنانچه گودبرداري از سطح زمين همسايه پائين تر باشد ، حداكثر فاصله شمعها 5/2 متر مي باشد.
32. در پي كني هاي كم عمق در زمين هاي ماسه اي حدود زاويه شيب 30 تا 37 درصد مي باشد.
33. براي ايجاد مقاومت مناسب در طاق ضريس حداقل خيز قوس بايد 3 سانتيمتر باشد.
34. لوله هاي مانسمان سياه و بدون درز ، گاز رساني
35. در بتون ريزي ديوارها و سقفها ، صفحات قالبي فلزي مناسب ترند.
36. از اسكديپر براي خاكبرداري ، حمل ، تخليه و پخش مواد خاكي استفاده مي گردد.
37. اتصال ستون به فونداسيون به وسيله ستكا انجام مي گيرد.
38. براي لوله كشي فاضلاب يهتر است از لوله چدني استفاده گردد.
39. پر كردن دو يا سه لانه از تيرآهن لانه زنبوري در محل تكيه گاهها جهت ازدياد مقاومت برشي است.
40. بهترين و با استفاده ترين اتصالات در اسكلت فلزي از نظر استحكام و يك پارچگي اتصالات با جوش است.
41. ارتفاع كف داربست جهت اجراي طاق ضربي تا زير تيرآهن سقف برابر است با قدبنا+پنج سانتيمتر.
42. در ساختمانهاي مسكوني كوچك (يك يا دو طبقه) قطر داخلي لوله هاي گالوانيزه براي آب رساني بايد 2/1 اينچ باشد.
43. وجود سولفات سديم،پتاسيم و منيزيم محلول در آب پس از تركيب با آلومينات كلسيم و سنگ آهك موجود در سيمان سبب كم شدن مقاومت بتون مي گردد.
44. زمان نصب صفحات بيس پليت معمولا بايد 48 ساعت پس از بتون ريزي فونداسيون انجام شود.
45. براي ساخت بادبند بهتر است از نبشي ، تسمه ، ناوداني و ميلگرد استفاده گردد.
46. هدف از شناژبندي كلاف نمودن پي هاي بنا به يكديگر و مقاومت در برابر زلزله مي باشد.
47. سقفهاي كاذب معمولا حدود 30 تا 50 سانتيمتر پايين تر از سقف اصلي قرار مي گيرد.
48. قلاب انتهايي در ميلگردهاي يك پوتربتوني براي عامل پيوند بيشتر آرماتور در بتون مي باشد.
49. حد فاصل بين كف پنجره تا كف اطاق را دست انداز پنجره ميگويند.
50. در ساخت كفراژ ستونها ، قالب اصلي ستون بوسيله چوب چهارتراش مهار مي گردد.
51. طول پله عبارت است از جمع كف پله هاي حساب شده با احتساب يك كف پله بيشتر.
52. آجر جوش بيشتر در فونداسيون مورد استفاده قرار مي گيرد.
53. اثر زنگ زدگي در آهن با افزايش قليايت در فلز نسبت مستقيم دارد.
54. از امتيازات آجر لعابي صاف بودن سطوح آن ، زيبايي نما ، جلوگيري از نفوز آب مي باشد.
55. در كوره هاي آجرپزي بين خشتها صفحه كاغذي قرار مي دهند.
56. بهترين نمونه قطعات كششي ضلع تحتاني خرپاها مي باشد.
57. تيرهاي بتن آرمه، خاموتها(كمربندها) نيروي برشي را خنثي مي كنند.
58. چسبندگي بتون و فولاد بستگي به اينكه آرماتورهاي داخل بتون زنگ زده نباشد.
59. شيره يا كف بتون زماني رو مي زند كه توسط ويبره كردن هواي آزاد داخل بتون از آن خارج شده باشد.
60. آلوئك در اثر وجود دانه هاي سنگ آهن در خشت خام در آجرها پديدار مي گردد.
61. خشك كردن چوب به معني گرفتن شيره آن است.
62. لغاز به معني پيش آمدگي قسمتي از ديوار.
63. مقدار كربن در چدن بيشتر از سرب است.
64. لوله هاي آب توسط آهك خيلي زود پوسيده مي شود.
65. آجر سفيد و بهمني در نماي ساختمان بيشترين كاربرد را دارد.
66. آجر خوب آجري است كه در موقع ضربه زدن صداي زنگ بدهد.
67. لاريز يعني ادامه بعدي ديوار بصورت پله پله اتمام پذيرد.
68. كرم بندي هميشه قيل از شروع اندود كاري گچ و خاك انجام مي گيرد.
69. براي خم كردن ميلگرد تا قطر 12 ميليمتر از آچار استفاده مي گردد.
70. اسپريس يعني پاشيدن ماسه و سيمان روان و شل روي ديوار بتوني.
71. براي ديرگيري گچ ساختماني از پودر آهك شكفته استفاده مي گردد.
72. مشتو يعني ايجاد سوراخهائي در سطح خارجي ديوارها جهت ساختن داربست.
73. بتون معمولا پس از 28 روز حداكثر مقاومت خود را به دست مي آورد.
74. پيوند هلندي از اختلاط پيوندهاي كله راسته و بلوكي شكل مي گيرد.
75. وجود بند برشي در پيوند مقاومت ديوار را ضعيف مي كند.
76. كاملترين پيوند از نظر مقاومت در مقابل بارهاي فشاري وارده پيوند بلوكي مي باشد.
77. قپان كردن در اصطلاح يعني شاقولي نمودن نبش ديواره.
78. خط تراز در ساختمان براي اندازه برداريهاي بعدي و مكرر در ساختمان است.
79. ضخامت و قطر كرسي چيني در ساختمانها بيشتر از ديوارهاست.
80. پارتيشن ميتواند از جنس چوب ، پلاستيك و فايبرگلاس باشد.
81. از ديوارهاي محافظ براي تحمل بارهاي افقي و مايل استفاده مي شود.
82. ملات باتارد از مصالح ماسه ، سيمان و آهك ساخته مي شود.
83. مقدار عمق سطوح فونداسيونها از زمين طبيعي در همه مناطق يكسان نيست.
84. ملات ساروج از مصالح آهك ، خاكستر ، خاك رس ، لوئي و ماسه بادي ساخته مي شود.
85. ملات در ديوار چيني ساختمان حكم چسب را دارد.
86. ملات آبي اگر بعد از ساخته شدن از آب دور نگهداشته شود فاسد مي گردد.
87. در مجاورت عايقكاري (قيروگوني)از ملات ماسه سيمان استفاده مي شود.
88. براي ساخت ملات باتارد آب + سيمان 250+آهك 150+ ماسه
89. پيه دارو تركيبي از مصالح آهك ، خاك رس ، پنبه و پيه آب شده
90. ابعاد سرندهاي پايه دار 1 تا 5/1 عرض و طول 5/1 تا 2 متر .
91. معمولا براي كرم بندي ديوارهاي داخلي ساختمان(اطاقها) از ملات گچ و خاك استفاده مي شود.
92. طرز تهيه گچ دستي يا گچ تيز عبارت است از مقداري آب + گچ بااضافه مقداري سريش.
93. وجود نمك در ملات كاه گل موجب ميشود كه در آن گياه سبز نشود.
94. هنگام خودگيري حجم گچ 1 تا 5/1 درصد اضافه مي شود.
95. گچ كشته يعني گچ الك شده ورزداده + آب.
96. اندودهاي شيميايي در سال 1948 كشف شد كه تركيب آن پرليت ، پنبه نسوز مواد رنگي و ميكا مي باشد كه بعد از 8 ساعت خشك ميشوند و بعد از دو تا سه هفته استحكام نهايي را پيدا مي كنند و در مقابل گرما ، سرما و صدا عايق بسيار خوبي هستند.
97. سراميك بهترين عايق صوتي است ، زيرا سلولهاي هوايي بسته اي دارد كه ضخامت آن 6 تا 10 ميليمتر است.
98. آكوسيت نيز عايق خوبي براي صداست.
99. اندازه سرندهاي چشم بلبلي 5 ميليمتر است.
100. سرند سوراخ درشت به سرند ميليمتري مشهور است.
101. اندودهاي هوايي يعني اندودي كه در مقابل هوا خودگيري خود را انجام مي دهند.
102. تركيب اندود تگرگي يا ماهوئي پودر سفيد سنگ + سيمان رنگي +آب (در حالت شل) مي باشد.
103. وقتي با سنگ سمباده و آب روكار سيماني را مي شويند تا سنگهاي الوان خود را نشان دهند به اصطلاح آب ساب شده مي گويند.
104. كار شيشه گذاري در آب ساب و شسته انجام مي گيرد.
105. فرق اندود سقف با ديئار در فضاهاي بسته (مانند اطاق) اين است كه اندود سقف سبك و ديوارها معمولي مي باشد.
106. مهمترين عامل استفاده از اندود در سقف هاي چوبي محافظت از آتش سوزي مي باشد.
107. سقفهايي با تيرآهن معمولي طاق ضربي و بتني مسلح در درجه حرارت 400 تا 500 درجه تغيير شكل پيدا مي كنند.
108. ضخامت اندود گچ و خاك حدودا 2 سانتيمتر است.
109. توفال تخته 30 تا 40 سانتيمتري كه تراشيده و سبك است.
110. علت ترك اندود در سقفهاي چوبي افت تيرهاست.
111. سقف كاذب در مقابل گرما ، سرما ، رطوبت و صدا عايق خوبي به حساب مي آيد.
112. در زير سازي سقف جهت اجراي اندود در كنار دريا از ني بافته شده بيشتر استفاده مس شود.
113. توري گالوانيزه در نگهداري پشم شيشه در سقفهاي سبك ، سطح ديوارهاي قيراندود و سطح تيرآهنهاي سقف كاربرد دارد.
114. مصرف ميلگرد جهت اجراي زير سازي سقفهاي كاذب 9 عدد در هر متر مربع مي باشد.
115. موارد اصلي استفاده از سقفهاي كاذب بيشتر به منضور كم كردن ارتفاع ، عبور كانالها و لوله ها و زيبايي آن مي باشد كه شبكه آن حتما بايد تراز باشد.
116. بهتر است در سقفهاي بتوني ميله هاي نگهدارنده سقف كاذب قبل از بتون ريزي كار گذاشته شود.
117. در سقفهاي كاذب مرتبط با هواي آزاد(مانند بالكن) اندود گچ + موي گوساله و آهك استفاده مي شود.
118. شالوده در ساختمان يعني پي و فونداسيون.
119. ابعاد پي معمولا به وزن بنا و نيروي وارده ، نوع خاك و مقاومت زمين بستگي دارد.
120. در نما سازي سنگ ، معمولا ريشه سنگ حداقل 10 سانتيمتر باشد.
121. در فشارهاي كم براي ساخت فونداسيونهاي سنگي از ملات شفته آهك استفاده مي شود و براي ساخت فونداسيونهايي كه تحت بارهاي عظيم قرار مي گيرند از ملات ماسه سيمان استفاده مي شود.
122. در ساختمان فونداسيونهاي سنگي پر كردن سنگهاي شكسته را ميان ملات اصطلاحا پر كردن غوطه اي مي نامند.
123. پخش بار در فونداسيون سنگي تحت زاويه 45 درجه انجام مي گيرد.
124. در ساختمانهاي آجري يك طبقه براي احداث فونداسيون اگر از شفته آهكي استفاده شود اقتصادي تر است.
125. در پي هاي شفته اي براي ساختمانهاي يك تا سه طبقه 100 تا 150 كيلو گرم آهك در هر متر مكعب لازم است.
126. اصطلاح دو نم در شفته ريزي يعني تبخير آب و جذب در خاك.
127. معولا سنگ مصنوعي به بتن اطلاق مي شود.
128. زاويه پخش بار فنداسيون بتني نسبت به كناره ها در حدود 30 تا 45 درجه مي باشد.
129. بتن مكر براي پر كردن حجمها و مستوي كردن سطوح كاربرد دارد.
130. مهمترين عمل ويبراتور دانه بندي مي باشد.
131. معمولا بارگذاري در قطعات بتني بجز تاوه ها پس از هفت روز مجاز مي باشد.
132. از پي منفرد بيشتر در زمينهاي مقاوم استفاده مي شود.
133. بتون مسلح يعني بتن با فولاد.
134. از نظر شكل قالبندي براي فونداسيونها قالب مربع و مسطيل مقرون به سرفه مس باشد.
135. پي هاي نواري در عرض ديوارها و زير ستونها بكار مي رود و در صورتيكه فاصله پي ها كم باشد و با ديوار همسايه تلاقي نمايد پي نواري بيشترين كاربرد را دارد.
136. در آسمان خراشها ، معمولا از پي ژنرال فونداسيون استفاده مي شود و وقتي از اين نوع پي در سطحي بيش از سطح زير بنا استفاده شود زمين مقاوم و بارهاي وارده بيش از تحمل زمين است.
137. هرگا فاصله پي ها از هم كم بوده يا همديگر را بپوشند يا يك از پي ها در كنار زمين همسايه قرار گيرد از پي هاي مشترك استفاده مي شود.
138. اصطلاح ژوئن درز انبساط است.
139. ميتوان به جاي دو پي با بار مخالف از پي ذوزنقه اي استفاده كرد.
140. بهترين و مناسب ترين نوع پي در مناطق زلزله خيز پي راديه ژنرال است.
141. در اجراي شناژبندي جهت اتصال به فونداسيون معمولا شناژها از بالا و پايين همسطح هستند.
142. در كفراژبندي پي چهارگوش از نظر سرعت و اجرا اقتصادي تر است.
143. در عايق بندي از گوني استفاده مي كنيم ،زيرا از جابجايي قير جلوگيري مي كند و حكم آرماتور را دارد كه در پشت بام از جلو ناودان به بعد پهن مي شودكه در 2 لايه گوني انجام مي گيردكه گوني ها در لايه بعدي نسبت به لايه قبل با زاويه 90 درجه برروي هم قرار مي گيرند.
144. زير قيروگوني از اندود ملات ماسه سيمان استفاده مي شود كه بعضي از مهندسان در زير قير اندود ملات ماسه آهك استفاده مي كنند كه در اينصورت قيروگوني فاسد مي شود.
145. از قلوه سنگ (ماكادام) در طبقه هم كف مي توانيم بجاي عايق كاري استفاده كنيم كه ضخامت آن حدود 40-30 سانتيمتر خواهد بود.
146. اگر در عايقكاري ، قير بيش از حد معمول مصرف شود باعث مي شود قير در تابستان جابجا شود.
147. عايقكاري قيروگوني مي بايست از سر جانپناه حدودا 20 سانتيمتر پايينتر شروع شود و قيروگونيي كه روي جانپناه كشيده مي شود براي جلوگيري از نفوذ بارش با زاويه است.
148. سطح فونداسيون به اين دليل عايق مي شود كه از مكش آب توسط ملات ديوار چيني ها به بالا جلوگيري ميكند.
149. در عايقكاري عمودي روي ديوارهاي آجري بهتر است كه از اندود ماسه سيمان استفاده شود.
150. اصطلاح زهكشي يعني جمع كردن و هدايت آب ،كه فاصله آبروها در زهكشي بايد به حدي باشد كه به پي ها نفوذ نكند.
151. اگر توسط سفال زه كشي كنيم بايد حتما درز قطعات را با ملات پركنيم.
152. حداقل شيب لوله هاي زه كشي به سمت خوضچه 2 تا 4 درصد مي باشد.
153. حداقل شيب لوله هاي فاضلاب 2 درصد است.
154. براي جلوگيري از ورود بو به داخل ساختمان ، شترگلو را نصب مي كنند.
155. عليترين نوع لوله كشي فاضلاب از نوع چدني مي باشد كه با اين وجود در اكثر ساختمانها از لوله هاي سيماني استفاده مي شود كه ضعف اين لوله ها شكست در برابر فشارهاي ساختمان مي باشد.
156. سنگ چيني به سبك حصيري رجدار بيشتر در ديوار و نما سازي استفاده مي شود.
157. ضخامت سنگهاي كف پله و روي دست انداز پنجره 5/4 سانتيمتر مي باشد.
158. جهت اتصال سنگهاي نما به ديوار استفاده از ملات ماسه سيمان و قلاب مناسبتر مي باشد كه جنس قلابها از آهن گالوانيزه مي باشد.
159. سنگ مسني معمولا در روي و كنار كرسي چيني نصب مي شود و زواياي اين سنگ در نماسازي حتما بايستي گونياي كامل باشد.
160. در نما سازي طول سنگ تا 5 برابر ارتفاع آن مي تواند باشد.
161. معمولا 30 درصد از سنگهاي نما بايستي با ديوار پيوند داشته باشند كه حداقل گير سنگهاي نما سازي در داخل ديوار 10 سانتيمتر است.
162. در بنائي دودكشها باستي از مخلوطي از اجزاء آجر استفاده شود.
163. در علم ساختمان دانستن موقيعت محلي ، استقامت زمين ، مصالح موجود ، وضعيت آب و هوايي منطقه براي طراحي ساختمان الزامي مي باشد.
164. در طراحي ساختمان ابتدا استقامت زمين نسبت به ساير عوامل الويت دارد و لازم به ذكر مقاومت خاكهاي دستي همواره با زمين طبيعي جهت احداث بنا هرگز قابل بارگذاري نيست.
165. زمينهاي ماسهاي فقط بار يك طبقه از ساختمان را مي تواند تحمل كند.
166. هنگام تبخير آب از زير پي هاي ساختمان وضعيت رانش صورت مي گيرد.
167. زميني كه از شنهاي ريز و درشت و خاك تشكيل شده دج ناميده مي شود كه مقاومت فشاري زمينهاي دج 10-5/4 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع مي باشد.
168. مطالعات بر روي خاك باعث مي گردد وضع فونداسيون ، ابعاد و شكل آن بتوانيم طراحي كنيم.
169. در صحرا براي آزمايش خاك از چكش و اسيد رقيق استفاده مي گردد.
170. سيسموگراف همان لرزه نگار است.
171. خاكي كه برنگ سياه قهوه اي باشد مقاومتش بسيار عالي است كه نفوذ آب در آنها كم و به سختي انجام مي گيرد.
172. سنداژيا گمانه زني همان ميله زدن در خاك و برداشت خاك از زمين مي باشد.
173. اوگر همان لوله حفاري است.
174. خاك چرب به رنگ سبز تيره و داراي سيليكات آلومينيوم آبدار است.
175. معيار چسبندگي خاك اين است درصد دانه هاي آن كوچكتر از 002/0 ميليمتر باشد.
176. اصطلاحا خاك مرغوب زد نامگذاري مي شود.
177. براي جلوگيري از ريزش بدنه و ادامه پي كني و همين طور جلوگيري از نشست احتمالي ساختمان همسايه و واژگوني آن و جلوگيري از خطرات جاني بايد ديوار همسايه را تنگ بست كه تحت زاويه 45 درجه انجام مي گيرد.
178. ديوار اطراف محل آسانسور معمولا ازمصالح بتون آرمه مي سازند.
179. پي سازي كف آسانسور معمولا 40/1 متر پايين تر از كفسازي است.
180. قديمي ترين وسيله ارتباط دو اختلاف سطح بواسطه شيب را اصطلاحا رامپ مي گويند كه حداكثر شيب مجاز آن 12 درصد مي باشد كه ات 5/2 درصد آن را ميتوان افزايش داد.
181. براي ساختن پله گردان بيشتر از مصالح بتون آرمه و آهن استفاده مي شود.
182. پله معلق همان پله يكسر گيردار است.
183. پله آزاد در ورودي ساختمان به حياط يا هال و نهار خوري استفاده مي شود.
184. پله هاي خارجي ساختمان حتي الامكان مي بايست آجدار باشد.
185. به فضاي موجود بين دو رديف پله چشم پله مي گويند.
186. فواصل پروفيل هاي جان پناه پله 12-7 سانتيمتر مي باشد.
187. شاخكهاي فلزي جتنپناه بهتر است كه از پهلو به تير آهن پله متصل شود.
188. سرگير يا حدفاصل بين دو رديف پله كه رويهم واقع مي شوند حداقل 2 متر مي باشد.
189. طول پله مساوي است با تعداد كف پله منهاي يك كف پله.
190. پيشاني پله به سنگ ارتفاع پله اطلاق مي شود.
191. براي جلوگيري از سرخوردن در پله لب پله ها را شيار و اجدار مي سازند و گاهي اوقات لاستيك مي كوبند
192. اتصال پله هاي بالا رونده به دال بتني (پاگرد) يه روي دال بتني متصل مي شوند ولي پله هاي پايين رونده در دال بتني بايستي به مقابل دال بتني وصل شوند.
193. اجراي جانپناه پله معمولا با مصالح چوبي زياتر مي باشد.
194. پله هايي كه مونتاژ مي شوند به پله هاي حلزوني معروف هستند.
195. از نظر ايمني اجراي پله فرار با مصالح بتني مناسبتر است.
196. تيرهاي پوشش دهنده بين دو ستون (روي پنجره ها و درب ها ) نعل درگاه نام دارد كه انتقال بار توسط آن يكنواخت و غي يكنواخت است.
197. گره سازي در چهار چوبهاي درب و پنجره و دكوراسيون بكار مي رود.
198. تحمل فشار توسط بتن و تحمل كشش توسط فولاد را به اصطلاح همگن بودن بتن و فولاد مي نامند.
199. بالشتك بتوني در زيرسري تيرآهن هاي سقف مصرف مي شود كه جنس آن مي تواند فلزي ، بتوني زير سري و بتوني مسلح باشد.
200. در اجراي تير ريزي سقف با تيرآهن ، مصرف بالشتك كلاف بتني و پليت مناسبتر است.
201. بالشتك هاي منفرد زيرسري ، حداقل ريشه اش از آكس تير ريزي سقف 25 سانتيمتر است.
202. اجراي مهار تير ريزي سقف با ميلگرد معمول تر مي باشد.
203. براي تراز كردن تير ريزي سقف بايد بوسيله سيمان همه در يك افق ترازي قرار گيرد.
204. طاق ضربي از نظر ضخامت به سه دسته تقسيم مي شودكه معمول ترين آن نيم آجره مي باشد كه مهمترين عامل مقاومت در طاق ضربي خيز قوس مناسب است.
205. در زمستان پس از دوغاب ريزي طاق ضربي ، بلافاصله بايستي كف سازي كامل روي سقف انجام شود.
206. اگر هوا باراني باشد پس از اتمام طاق ضربي نبايد دوغاب ريخت.
207. سقفهاي بتني قابليت فرم(شكل) گيري بهتري دارند.
208. وظيفه انسجام و انتقال نيروها در سقفهاي بتني بعهده آرماتور مي باشد.
209. اودكادر سقف هاي بتني به منظور خنثي كردن نيروي برشي بكار مي رود.
210. بطور نسبي عمل بتون ريزي بين دو تكيه گاه مي بايست حداكثر طي يك روز عملي شود.
211. از ويژگي هاي سقفهاي مجوف سبكي آن است كه در اين سقف ها آرماتور گذاري بصورت خرپا مي باشد.
212. تفاوت سقف هاي پيش فشرده با سقف هاي مجوف سفالي كشيده شدن آرماتورها مي باشد.
213. حداقل زمان بريدن ميلگردها در سقفهاي پيش تنيده معمولا 7 روز مي باشد.
214. نيروي كششي ذخيره شده در آرماتور سقفهاي پيش تنيده عامل خنثي كننده نيروي فشاري است.
215. در سقفهاي مجوف هنگامي از تيرهاي دوبل استفاده مي شود كه دهانه و طول تير زياد باشد.
216. قبل از ريختن پوشش بتون در اجراي تيرچه بلوكها ابتدا مي بايست سطح تيرچه و بلوك مرطوب شود.
217. اصطلاحا ميش گذاري در بتن مسلح آرماتورهاي شبكه نمره كم اطلاق مي گردد.
218. حداكثر فاصله دو تير در سقفهاي چوبي 50 سانتيمتر مي باشد.
219. معمولا زمان باز كردن قالبهاي مقعر در سقف هاي بتوني 5 روز مي باشد.
220. استفاده از قالبندي مقعر بتني در سقفهاي اسكلت فلزي و بتني معمولتر است.
221. كابلهاي برق در سقفهاي مقعر داخل لوله هاي فولادي تعبيه مي شود.
222. در ساختمان هايي كه بيشتر مورد تهديد آتش سوزي بهتر است نوع بنا بتني باشد.
223. در كارخانه هاي صنعتي معمولا از سقف اسپيس دكس استفاده مي شود.
224. اصطلاحا مفهوم سرسرا همان سقف نورگير است.
225. در شيشه خورهاي نورگير سقف براي فضاهاي وسيع از سپري استفاده ميشود زيرا از خمش در طول جلوگيري مي كند.
226. مهمترين مزيت سقفهاي كاذب آكوستيك بر ساقفهاي كاذب عايق در برابر صدا مي باشد.
227. مهمترين مزيت سقفهاي كاذب آلومينيومي عدم اكسيداسيون آن مي باشد.
228. روش جلوگيري از زنگ زدگي آرماتور در بتن اين است كه جرم آن را مي گيريم و داخل بتن قرار مي دهيم.
229. اتصال سقف كاذب در راستاي ديوارها باعث پيش گيري از جابجايي سقف و تركهاي موئين خواهد شد.
230. قرنيز يكطرفه آب را به يك سمت منتقل مي كند و هنگامي از قرنيز دو طرفه هنگامي استفاده مي شود كه دو طرف ديوار آزاد باشد.
231. قرنيز حتما بايد آبچكان داشته باشد كه آبچكان شياره زير قرنيز مي باشد.
232. قرنيزي كه توسط آجر چيده مي شود هره چيني مي نامند.
233. قرنيز پاي ديوارهاي داخلي به منظور جلوگيري از مكش آب توسط گچ و … و جلوگيري از ضربه ها و خراشها استفاده مي شود و حتما بايد آبچكان داشته باشد.

 

http://www.fashion000.blogfa.com/post-23.aspx

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

معماری داخلی در طراحی بیمارستان


معماری داخلی در طراحی بیمارستان

روند همکاری معمار داخلی در طراحی بیمارستان

برنامه فیزیکی


طراحی بیمارستان با توجه به اوضاع اقلیمی و نیاز های بهداشتی و منطقه ای تا حدودی متفاوت است ولی استاندارد های ثابتی وجود دارد که منشاء اقتصادی و عملکردی دارند و روابط فضاها تحت یک نظام کلی در بیمارستان قرارمیگیرند. یک طرح خوب باید بهترین شکل تقسیم بندی و سازماندهی را داشته باشد.
قبل از شروع طراحی باید یک برنامه معماری وعملکردی داشت که در آن فضاها و مساحت های آنها مشخص شده است.در برنامه های کاملتر مشخصات تجهیزات داخل و میزان دما و فشار هوا و روشنایی وجنس مصالح وغیره نیز ذکر شده است.
معمار داخل میتواند ثحقیقات لازم را انجام دهد و در این مرحله در شرح معیارهای خاص هر فضا وتهیه چیدمان داخل آنها با ابعاد واندازه های دقیق همکاری کند.


پلان شماتیک

طراحی پلان شماتیک با توجه به برنامه فیزیکی شروع می شود. معمولا برای هر بخش یک بلوک در نظر گرفته می شود و اشکال مختلف ترکیب آنها بررسی می شوند.
ترکیب بخشهای مختلف پرستاری از جنبه های مدیریتی واقتصادی (اقتصاد سرویس دهی پزشکی) بسیار اهمیت دارد. در تمام مسیرهای افقی و عمودی یک عملکرد منطقی چه از نظر بهداشتی وچه از نظر سرویس دهی پزشکی و تدارکاتی وپرسنلی باید وجود داشته باشد، مانند تمایز مسیرها (کثیف وتمیز)، مسیر بیمار سرپایی ،بستری و ملاقات کنندگان بیمار اورژانس وغیره.




پلان مقدماتی

پس ازمطالعه کلی وآنالیز پلان های شماتیک، روی یک پلان معین کار ادامه می یابد. پلان مقدماتی، بسط وگسترش پلان شماتیک خواهد بود که با مقیاس ترسیم می شود. تهیه پلان مقدماتی کار مشترک تیم خواهد بود. یک معمار داخلی با توجه به تمام آنچه گفته شد و با توجه به اطلاعات و تحقیق هایی که در شروع کارش انجام داده، لی آت هایی را برای قسمت های مختلف پیشنهاد می کند. با انتخاب و ترکیب مناسب آنها، طرح مقدماتی شکل می گیرد. ممکن است که درارتباطات کلی پلان های شماتیک هم نظراتی داشته باشد. گاه ممکن است جزئیات داخلی در ارتباط با سازه بنا قرار گیرند. که هماهنگی آن یک کار برتر است. در چنین روشی، جزء به جزء فضا درک می شود وهنگامی که کلیه فعالیت های درون آنها کاملاً روشن باشد، طراحی با خلاقیت بیشتری صورت می گیرد.

پلان مقدماتی تجهیزات ثابت را نشان می دهد. این خیلی مهم است که بدانیم تجهیزات متحرک در درون اتاق ها جای می گیرد و با ابعاد فضاها مطابقت می کند یا نه. آگاهی ازتجهیزات وعملکردهای داخل بیمارستان و فعالیت هایی که داخل فضاها انجام می گیرد، به معمار داخلی امکان می دهد که شکل جدید فضاهای درون بخش ها را طراحی کند. تمام قسمت های طراحی شده جزء به جزء ترسیم می شوند که در این ترسیمات نیز معمار داخلی با آگاهی از تجهیزات و عملکردهای داخل بیمارستان ،با آرشیتکت همراهی می کند. سپس، مشاوران و مدیران و کمیته ساختمانی لی آت ها را مرور می کنند.

به گفته فرانک لویدرایت: " پلان خوب هم آغاز است و هم پایان. پلان، پیش بینی علمی و هنری کار است. چون همه پلانهای خوب ارگانیک اند واین پلان، ریتم ها، حجم ها و اجزاء یک دکوراسیون خوب را هم در خود خواهد داشت ."

"با توجه به افزایش روز افزون کاربرد دستگاههای پزشکی در مراحل مختلف درمان، همکاری مهندس پزشکی باآگاهی که از تجهیزات و فعالیت هایی که داخل فضاها انجام می گیرددارد بسیار مفید میباشد."


تاثیر فضاهای داخلی بر شکل معماری بیمارستان

ارتباطات درون بخش ها، ایجاد بهترین و کوتاه ترین رابطه مرکزپرستاری با اطاقهای بستری، تعداد تخت های تحت مراقبت، چگونگی آرایش اتاقها گرد آن وطریقه نورگیری، شکل بخش های بستری را تعیین می کنند. ترکیب چند بخش کنارهم و سپس با روی هم قرارگیری آنها، شکل هندسی برج بستری بوجود می آید. در بیشتر بیمارستان های ساخته شده با استانداردهای تجربه شده وبازدهی خوب، شکل هایی مشابه حروف الفبا حاصل شده که منعکس کننده ارتباطات بخش هاست. به طورمثال فرم های H,T,Y,X نمایانگرراهروهای ارتباطی بخش ها هستند که به شکل برج در طبقات تکرار شده اند. البته دراین فرم ها، بخش ها به شکل راهرویی مستقیم طراحی شده اند و مسائل اقتصادی و عملکردی در این فرم ها بررسی شده اند.

هرگونه نواندیشی دراین ارتباط، مانند شکل آرایش تختها گرد ایستگاه پرستاری که طریقه مراقبت بیماران رابهتر کند یا سیستم های جدید کنترل بیماران که ممکن است با پیشرفت های پزشکی علمی توسط کامپیوتر انجام شود و درشکل درونی بخش تاثیربگذارد، در نهایت فرم خارجی بیمارستان را متاثر خواهد کرد.

بیمارستان ها، معمولاً راهروهایی با اطاق های کوچک منشعب شده ازآنها هستند. توجه به دید بیمارعاملی تعیین کننده در ارتباطات درونی فضاهای بیمارستان به حساب می آید. برای رهایی از یکنواختی چنین منظره ای می توان راهروها را به شکل فضاهای دلپذیرتری طراحی کرد که در محل های پرستاری تبدیل به مکان های بی تکلف بشوند. البته ازبین بردن راهروها در بخش ها کارساده ای نیست. دید مستقیم برای پرستار بسیار بهتر است و هم چنین امکان گسترش آینده، دلیل منطقی برای وجود راهروهاست. لازمه ایجاد اشکال دیگر بخش ها توجه به این دو نکته است.


نقش معمار داخلی در تیم طراحی بیمارستان

کاری که یک معمار داخلی می تواند در تیم طراحی بیمارستان بکند بسیار بنیادی است وممکن است به دلیل توجهات خاصی که به فضاهای داخلی می کند در طرح ریزی کلی تاثیر گذارباشد. البته درروش کارتیمی وگروهی حجم کاربسیار افزایش پیدا می کند اما کیفیت کار بالاتر است.

امروزه توجه بیشتری به تاثیر حیاتی فضاهای اطراف معطوف گشته، به خصوص در زمینه بیمارستان بشدت این نیازبه ملاطفت احساس می شود. همچنین ایجاد رابطه فرهنگی، تخفیف ترس، ایجاد صمیمیت و شادی بخش بودن محیط ضروری به نظر می رسد. یک طراح حتی در مورد پیچیدگی های روانی و احساسی حفظ سلامت تحقیق می کند تا بتواند محیطی کاملاً آرام و با توجه به نیازهای استفاده کنندگانش را خلق کند. درهنگامی که بیماربرای مبارزه با بیماری آماده می شود، محدود شدن اجباری، احساس بی پناهی، نگرانی در مورد مخارج پزشکی و نتیجه تشخیص بیماری و جراحی او را تحت فشار قرارمی دهد، فضاهای جالب برای نشستن های گروهی و بدون تشریفات و غیررسمی و صحبت با دیگران و همدردی می تواند آنها را تقلیل دهد.


اثرات نور و رنگ در بهبودی بیماران

مسئله ای که بدان بی توجهی می شود، معنای بیولوژیکی نور و تاثیر نورآفتاب درامر بهبودی است. همچنین در بستری های طولانی در بیمارستان ها وجود نورهای خاصی ضروری است تا وظایف متابولیکی و گردش خون به درستی انجام پذیرد. کسانی که این گونه محیط ها را طراحی می کنند، باید از اثرات بیولوژیکی نوراطلاع داشته باشند. نمایش ناگهانی نورسبب تحریک غدد فوق کلیوی می شود. ممکن است در این موارد از گردش روز و شب الهام گرفته و مشابه نور طبیعی را ایجاد کرد. همچنین نورهای متصل به سقف و تیرهای مشبک و جنس وجزئیات آنها بررسی شوند. جاسازی وسایل گرمایی و سرمایی و مشخصات ضربه گیر در دیوارها و جعبه های نگهدارنده مخصوص دستگاه های مختلف پزشکی و اتصالات مخصوص، همه از جزئیات داخلی هستند که رابطه تنگاتنگی با طرح معماری و حتی گاه استراکچربنا دارند. برای کم کردن سر و صداهای اضافی در محیط بیمارستان و سیستم های تهویه و غیره باید از قبل با مشاوره معمار داخلی تدابیری انجام گیرد. بنابراین می بینیم که آگاهی ازاثرات فضا، نور و رنگ در حیات اجتماعی سلامت برای هر طراحی مهم است. این تاثیرات ممکن است سلامت را تقویت کند و ممکن است سبب افسردگی، بیهودگی و خواب آلودگی گردد. معماران داخلی می توانند با استفاده از این آگاهی ها بهبودی را افزایش دهند و دسترسی به آرامش درونی را سهل تر کنند.

کارهای هنری روی دیوارها برای تنظیم سیستم عصبی جهت انجام وظیفه مطلوبند. تاثیر رنگ های گرم و سرد و روشنایی مباحث وسیعی هستند. مثلاً کنتراست زیاد سبب سردرد و فشار چشم می شود. افزایش هوشیاری یا گیجی و حواس پرتی، احساس گذرزمان، ایجاد رابطه فرهنگی، غم افزایی یا شادی بخش بودن نتایج یک طراحی داخلی هستند. اطلاع از تئوری های جدید رنگ و رابطه شان با شکل معماری مسئله قابل توجهی است. رنگ و اثرات آن در محیط پزشکی یک بخش مهم از مطالعه تحقیقی معمار داخلی است.





طراحی داخلی

طرح های معماری داخلی و انتظامی که طراح به فضا می دهد بسیار بنیانی است و با آنچه در استانداردها نوشته شده ممکن است متفاوت باشد. ممکن است بهتر باشد اتاق ها به گونه ای طراحی گردند که بیماران دید بهتری نسبت به خارج و همچنین ارتباط بهتری با پرستاران و یا همراهان داشته باشند. ممکن است دراتاق های روز، جایی که بیماران سیار گرد می آیند امکان بهره مندی از نور طبیعی، آفتاب، درخت وآسمان را ایجاد کرد( مانند یک حیاط محصور) که ارجح است قابل کنترل ازایستگاه پرستاری باشد.
کارهای هنری روی دیوارها و کف ها تکمیل کننده طراحی هستند. مبلمان داخل بهتر است کمترین سطح تماس را با کف سالن یا راهرو داشته باشد. نوع پوشش های کف ودیوارمی تواند رعایت بهداشت را آسان تر کند. برای صندلی های انتظار طرح هایی را می توان ارائه داد که کار شستشوی روزانه را آسان تر کند که ممکن است نیاز به پیش بینی هایی در اجرا باشد. جنس کف ها در اتاق های مختلف و اتاق های عمل توصیه های خاصی را می طلبد.
برای ایجاد شرایط مطلوب دربیمارستان باید ازهمه دانسته های مختلف سود برد، مخصوصاً هنگامی که روح پژمرده انسان بیشترین نیاز را بدان دارد.

 

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

استانداردهای طراحی خوابگاه


استانداردهای طراحی خوابگاه

معماری خوابگاه دانشجویی


1.فضا های مورد نیاز جهت خوابگاه دانشجویی
1) سالن ورودی
2) اتاق نگهبان
3)موتور خانه
4)اتاق جهت سکونت دانشجویان
5)نمازخانه مرکزی
6)کتاب خانه مرکزی
7)سالن ورزش
8)دستشویی مرکزی
9) حمام مرکزی
10)آشپزخانه مرکزی
11)بوفه دانشجویی

2.نور مناسب جهت فضاهای خوابگاه دانشجویی
1)طبیعتا باید فضاهای که در خوابگاه در نظر گرفته می شود چون فضاهای عمومی می باشد لذا باید حتما نور گیری خوبی داشته باشد و امکان تهویه هوا نیز در فضا هایی مثل نماز خانه دستشویی حمام سالن ورزش نیز وجود داشته باشد لذا نورگیری فضا ها باید به شکلی باشد که هم نور غرب و هم نور شرق را به مقدار کافی داشته باشد.
نورها در معماری به دو نوع تقسیم می شود که عبارتست از :
الف )نور درجه یک: نورهایی مثل نور روز و نور خورشید را نور درجه یک می نامند که البته این نورها اگر به صورت مستقیم به فضای مورد نظر ما بتابد جزء نور درجه اول دسته بندی می شود.
ب ) نور درجه دو: نور خورشید و نور روز جزء نور درجه دو می باشد اما با این تفاوت که این نور اگر به صورت غیر مستقیم به فضای ما بتابد جزءنور درجه دوم دسته بندی می شود مثل نوری که از یک نورگیر به فضای ما می تابد.
البته باید این را مد نظر قرار داد که نوری که باید به اتاق خواب بتابد باید در گروه دوم یعنی نور درجه دوم قرار داشته باشد اما چون طراحی خوابگاه به صورت پلان آزاد می باشد لذا در طراحی شاید نتوان تمامی اتاق ها را در معرض نور درجه دوم قرار داد اما باید سعی شود تا اتاق ها و دیگر فضاهای ما نور مناسبی را عاید خود نمایند.
اما لازم به ذکر است که خورشید هر روز از شرق طلوع و در نزدیکی غروب از غرب سرزمین ما غروب می کند و بدین جهت اگر با دید یک معمار به طلوع و غروب خورشید نگاه کنیم به این نتیجه می رسیم که خورشید ما بین صبح در قسمت شمال شرقی ساختمان ما قرار دارد و در هنگام ظهر به قسمت وسط آسمان می آید و در نزدیکی بعد از ظهر آرام آرام به سمت بدنه غربی ساختمان ما می آید تا به سمت مقصد خود رود اما لازم به ذکر است که نوری که در صبح به ساختمان ما می خورد مطمئنا به قسمت شرقی آن می تابد و بدین جهت که نور صبح برای ما ایرانیان دلنشین تر است لذا باید قسمت بدنه شرقی و شمال شرقی خوابگاه ما داری پنجره هایی با وسعت سطح بیشتری نسبت به بدنه غربی ما باشد و این طبیعی است که بدنه غربی ساختمان ما در هنگام بعد از ظهر نور مناسبی را تامین نخواهد کرد و نوری که عاید فضاهای ما می شود نوری است که قسمت زیادی از ساختمان ما را در بر می گیرد و به خصوص در تابستان بسیار برای فضاهای ما که یک خوابگاه است آزارنده خواهد بود پس با وجود توضیحات بالا لازم است که فضاهای که کاربری آنها زیاد بالا نیست مثل موتور خانه یا اتاق نگهبانی در قسمت غربی ساختمان قرار گیرند تا نور خورشید کمتر به افرادی که در خوابگاه مشغول زندگی هستند آزار برساند.
3. سرانه فضاهای خوابگاه برای 50 نفر


نام فضاتعداداندازه تقریبی تعداد افراد استفاده کننده
سالن ورودی130 الی 40 متر50
اتاق نگهبانی 110الی 12متر2 الی 3 نفر
آشپزخانه مرکزی 1 15الی 20 متر کلیه دانشجویان
موتور خانه 1 15الی 20 متر -----------
نمازخانه مرکزی 1 50 الی 70متر کلیه دانشجویان
کتاب خانه مرکزی 1 70 الی 80 متر کلیه دانشجویان
سالن ورزش 1 80 الی 100متر کلیه دانشجویان
اتاق دانشجویان 13 12 الی 15 متر4
دستشویی مرکزی 1020/1الی 50/1 متر5
حمام مرکزی1020/1الی 50/1 متر5
بوفه دانشجویی 1 15 الی 20 متر -----------

ریز فضاهای مورد نیاز برای طراحی خوابگاه:
اداری :
اتاق سرپرستی
نگهبانی
اتاق بهداشت
اتاق مشاور
رفاهی:
سالن ورزش
سالن مطالعه
نمازخانه
سالن سمعی بصری
سایت کامپیوتر
سالن سمعی بصری
سالن اجتماعات
بوفه
سالن نقشه کشی ( اگر برای دانشجویان فنی خوابگاه طراحی می کنید)
خدماتی:
آشپزخانه
سرویس بهداشتی
حمام
رختشویخانه
سلف سرویس مرکزی و سالن غذا خوری
تراس خشک کردن البسه ( البته ترجیحا به صورت جداگانه برای هر اتاق و یا سوئیت)
اقامتی:
اتاق های خواب
سوئیت دانشجویی ویژه دانشجویان ارشد یا رشته های خاص
سوئیت مهمان
سوئیت سرپرستی
سوئیت نگهبانی

توصیه های طراحی:
1) اتاق های خواب بایستی به گونه ای طراحی شوند که همگی دارای نور طبیعی روز بوده و از لحاظ جهت گیری اقلیمی در جهت مناسب از نظر تابش خورشید و وزش باد غالب باشند
2) از لحاظ طراحی داخلی اتاق های خواب بایستی طراحی چنان صورت گیرد که هنگام استفاده از تخت خواب نور مصنوعی موجود برای هیچکدام از ساکنین ایجاد مزاحمت نکرده و حریم خصوصی آن ها حفظ شود
3) هنگام طراحی اتاق ها برای هر 3-4 اتاق یک لابی کوچک جهت نشستن و اجتماعات دوستانه ایجاد شود
4) در ورودی اتاق های خواب به گونه ای طراحی شود که علاوه بر ایجاد فضایی ویژه کفش و تعویض لباس به گونه ای که دید نداشته باشد فضای داخلی اتاق از بیرون قابل رویت نباشد
5) اتاق سرپرستی بایستی دید و تسلط کافی برای کنترل مجموعه را داشته باشد و تا حد امکان رفت و آمد ها را کنترل نمایید البته به گونه ای که احساس ناخوشایندی را برای ساکنان خوابگاه ایجاد نکند
6)فضاهای رفاهی مانند سالن ورزشی که به دلیل نوع کاربری و ازدحام جمعیت استفاده کننده آلودگی صوتی بالایی دارند بایستی در مکانی طراحی شوند که برای بخش اقامتی ایجاد مزاحمت ننمایند
7).....

برای کسب اطلاعات دقیق تر و کامل تر پیشنهاد می کنم کتاب رهنمود های طراحی خوابگاه ها و .. از انتشارات وزارت مسکن و شهر سازی رو مطالعه کنید

منبع:http://forum.naghsh-negar.ir/

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

رنگ در معماری


رنگ در معماری

رنگ یکی از جالب ترین جنبه های دکوراسیون است. طراحان دکوراسیون امروزی تقریباً همه قوانین سابق در ارتباط با استفاده از رنگ های گوناگون و ترکیب آنها با یکدیگر را در هم شکسته اند و امروز هر رنگی را می توان در دکوراسیون منزل به کار برد. دیگر مرزها و محدویت های گذشته در کاربرد رنگ ها در دکوراسیون رعایت نمی شوند و شاید به همین دلیل انتخاب مجموعه رنگی دلخواه برای دکوراسیون یک خانه مشکل تر شده باشد. اما هنوز راه هایی برای تشخیص مجموعه رنگی مناسب برای هر خانواده وجود دارد.

امروزه بیش از هر چیز به سلیقه و روحیات ساکنین خانه توجه می شود. هر یک از ما احتمالاً ایده هایی درباره رنگ های مورد علاقه خود داریم و انتخاب و سلیقه ما اغلب بهترین راهنما برای انتخاب مجموعه رنگی مناسب برای محل زندگی و منزلمان است. اگر به یک پارچه کنفی رنگ پریده، یک رومیزی بنفش پررنگ و یا لباس هایی به رنگ های زنده و درخشان تمایل دارید اینها می توانند راهنمای شما در انتخاب مجموعه رنگی مناسب برای منزلتان باشند.

در قدم اول کلیه لوازمی که در منزل دارید و آنها را به خاطر رنگشان دوست می دارید در یک جا جمع کنید. این وسایل ممکن است عبارت باشند از یک روسری، یک سرویس بشقاب، صابون یا کارت تبریک و یا هر آنچه به واسطه رنگش مورد پسند شما است. کتاب ها و مجله هایی که در رابطه با ترکیب رنگ هستند، تهیه کنید و با مطالعه آنها اطلاعات کافی در رابطه با ایجاد ارتباط میان رنگ های گوناگون کسب کنید.

رنگ هایی که شما می پسندید، ترکیب آنها با یکدیگر در یک مجموعه واحد ، و تأثیر نور موجود در فضا بر آنها عواملی هستند که نتیجه کار را تحت تأثیر قرار می دهند.

هنگامی که رنگ های مورد پسندتان را انتخاب کردید با استفاده از مداد رنگی، مداد شمعی، آبرنگ و یا هر وسیله رنگ آمیزی دیگری که در اختیار دارید آنها را در کنار هم بر روی یک قطعه کاغذ سفید آزمایش کنید. اندازه سطوح رنگی مختلف را تغییر دهید و به آنها کمی سفید برای روشن تر شدن اضافه کنید. به چرخه رنگ مراجعه کنید و با استفاده از آن رنگ مورد نظرتان را یافته در کنار آن امتحان کنید. به خاطر داشته باشید که رنگ های منتخب شما وقتی بر روی سطح دیوارهای اتاق اجرا شوند تاثیری بسیار قوی تر از نمای آنها بر روی یک قطعه کاغذ خواهند داشت. وقتی به یک ترکیب رنگی رضایت بخش رسیدید توجه داشته باشید که تأثیر نور موجود در محیط و شرایط منزل خود را نیز در نظر بگیرید . به عنوان مثال دیوارهای زرد درخشان برای یک خانه آفتاب گیر در منطقه ای با آب و هوای گرم و آفتابی ، بسیار زیبا به نظر می رسند؛ اما همین رنگ بر روی دیوارهای یک اتاق شمالی که از نور طبیعی کمی بهره مند است نازیبا و کسل کننده خواهد بود. در چنین اتاقی استفاده از رنگ زرد خردلی نتیجه ای بسیار مناسب تر خواهد داشت. نور چه از نوع طبیعی و چه مصنوعی باشد تأثیرات مختلفی بر رنگ خواهد داشت و آگاهی از این امر هنگام طراحی رنگ یک فضا ضروری است. دقت کنید که در چه زمانی از روز و به چه میزان نور طبیعی به هر یک از اتاق های شما می تابد و رنگ مورد نظرتان برای هر یک از اتاق ها را در نور همان اتاق بیازمایید.

انتخاب رنگِ مناسب برای پوشش دیوارها اولین قدم در طراحی رنگی برای دکوراسیون هر اتاق است ؛ اما شاید یافتن رنگ های متناسب با آن برای دیگر اجزای دکوراسیون کمی مشکل تر به نظر برسد. استفاده از چرخه رنگ، روشی مطمئن برای یافتن رنگ های متناسب با رنگ مورد نظر ماست. چرخه رنگ متشکل از دوازده رنگ است که سه رنگ قرمز، زرد و آبی در آن رنگ های اولیه و رنگ های میان آنها به عنوان رنگ های ثانویه شناخته می شوند. هر رنگ در این چرخه می تواند با رنگ های کناری خود که رنگ های هم خانواده اش محسوب می شوند و همچنین رنگ مقابلش که رنگ مکمل آن است به خوبی ترکیب شده نتیجه ای زیبا و موزون بیافریند. استفاده از رنگ های هم خانواده که در چرخه رنگ در کنار هم قرار گرفته و به اصطلاح همسایه هستند ترکیبی ملایم و هماهنگ را ایجاد می کند که نگاه بیننده را به راحتی از یکی به دیگری رهنمون می شود. استفاده از یک رنگ با میزان کمی از رنگ مکمل آن چنانچه به درستی و در اندازه های صحیح صورت گرفته باشد نتیجه ای درخشان و چشمگیر می آفریند و بر جذابیت مجموعه رنگی حاضر می افزاید و مانع غالب شدن کامل یک رنگ بر فضای اتاق می شود.

در این جا به برخی از اصطلاحات متداول طراحان دکوراسیون در ارتباط با رنگ اشاره می کنیم:

رنگ های آکسان: رنگ های تند و درخشانی که برای زنده کردن و انرژی بخشیدن به یک مجموعه رنگی به آن اضافه می شوند، مانند رنگ صورتی تند چند کوسن و یک جفت شمع در یک اتاق نشیمن که با خانواده رنگ کرم رنگ آمیزی شده است.

رنگ زمینه: رنگ زمینه رنگی است که در بزرگ ترین سطوح و به بیشترین میزان در یک فضا مورد استفاده قرار گرفته است مانند رنگ دیوارهای یک اتاق. رنگ زمینه ، اغلب به عنوان پس زمینه ای برای سایر رنگ های به کار رفته در اتاق مورد استفاده قرار می گیرد و سایر رنگ ها مانند رنگ های آکسان یا متضاد را در خود جای می دهد.

رنگ های متضاد: این رنگ ها در کنار هم تاثیری چشمگیر بر بیننده باقی می گذارند چنان که حتی پس از بستن چشم ها این تاثیر تا مدت کوتاهی در ذهن بیننده باقی می ماند.

رنگ های سرد: این رنگ ها حاوی مقدار زیادی رنگ آبی هستند، به عنوان مثال خاکستری هایی که شامل مقداری رنگ آبی باشند احساس سردی و سرما را در شما ایجاد می کنند در حالی که خاکستری حاوی قرمز یا بنفش قرمز حس گرما را در بیننده القا می کنند و ویژگی دیگری خواهند داشت.

رنگ های مکمل: این رنگ ها که در چرخه رنگ در برابر یکدیگر قرار دارند در کنار هم نمایی چشمگیر و متعادل می آفرینند. این رنگ ها هرگز از یک خانواده نیستند و حداکثر تفاوت را با یکدیگر دارند. به عنوان مثال می توان چند کوسن نارنجی تند را در زمینه ای از رنگ آبی نمونه بارزی از این ترکیب در نظر گرفت.

رنگ های غالب: رنگ غالب همیشه رنگی که در بزرگترین سطوح و به بیشترین میزان در مجموعه ای به کار رفته ، نیست بلکه رنگی است که بیش از بقیه رنگ ها نظر را به خود جلب می کند.

یک خانواده رنگی: شامل مجموعه ای از رنگ ها می شود که به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند برای مثال خانواده آبی شامل مجموعه ای از رنگ های آبی است که از یک سو با آبی سبزها شروع می شود و از سوی دیگر به رنگ های آبی بنفش ختم می شود. خانواده قهوه ای از رنگ قهوه ای و قهوه ای خاکستری تا پرده های نارنجی و قرمز را شامل می شود.

رنگ های گرم: این رنگ ها محتوی مقدار قابل ملاحظه ای قرمز هستند. حتی برخی از آبی ها نیز ممکن است به واسطه وجود مقداری قرمز در آنها در این مجموعه جای بگیرند.

رنگ های هم پرده: اینها رنگ هایی هستند مانند رنگ زرد پررنگ و آبی پررنگ ، این رنگ ها لزوماً از یک خانواده نیستند بلکه هر دو دارای میزان مساوی از رنگ قرمز یا آبی هستند و هیچ یک بر دیگری غلبه نمی یابند.

یکی از ملاحظات روانشناختی رنگ که در کاربرد هنری رنگ اهمیت دارد ، بررسی تأثیر متقابل رنگ ها است . جلوه یا اثرهر رنگ در جوار رنگ دیگر تغییر می کند هر رنگ نسبت به دیگری میزان تیرگی یا روشنی ذاتی اش را می نمایاند .

معکوس کردن این ترتیب طبیعی ، ناسازگاری رنگی به بار میآورد.هر رنگ دارای سه صفت یا سه بُعد دیداری مستقلا ً تغییر پذیر است : فام ،درخشندگی و پرمایگیفام ، صفتی از رنگ است که جایگاهآن را در سلسله ی رنگی ( از قرمز تا بنفش) – معادل با نور طول موج های مختلف در طیفمرئی – مشخص می کند قرمز ، زرد و آبی را فام های اولیه می نامند و چون مبنای سایرفام ها هستند ، رنگ های اصلی نیز نام گرفته اند . فام های ثانویه عبارتند از : نارنجی ، سبز و بنفش که که از اختلاط مقادیر مساوی از دو فام اولیه حاصل می شوند . فام های ثالثه از اختلاط فام های اولیه و ثانویه به دست می آیند : زرد- نارنجی( پرتقالی) ، نارنجی- قرمز ، قرمز- بنفش ( ارغوانی) ، بنفش- آبی ( لاجوردی) ، آبی- سبز (فیروزه ای) ، سبز- زرد (مغز پسته ای) . دوازده فام نامبرده را با ترتیبی معیندر چرخه ی رنگ ، نشان می دهند . در چرخه ی رنگ ، فام های ثانویه و ثالثه ای که بینیک زوج فام اولیه جای گرفته اند ، دارای روابط خویشاوندی هستند و در کنارهم سادهترین هماهنگی رنگی را پدید می آورند .مادامیکه این رنگها با رنگهای خالص سفید وسیاه ترکیب شوندایجاد بیشماری از رنگها و سایه های مختلف مینماینددرخشندگی، دومین صفت رنگ است ودرجه ی نسبی تیرگی و روشنی آن را مشخص می کند(غالبا ً نقاشان اصطلاح رنگسایه را نیزدر همین معنا به کار می برند) . معمولا ً درخشندگی رنگ های فام دار را در قیاس بارنگ های بیفام می سنجند . در چرخه ی رنگ ، زرد بیشترین درخشندگی (معادل خاکستریروشن نزدیک به سفید) و بنفش کمترین درخشندگی ( معادل خاکستری تیره ی نزدیک به سیاه)را دارد .پرمایگی (اشباع)، سومین صفت رنگاست و میزان خلوص فام آن را مشخص می کند ( گاه واژه ی شدت را در این مورد به کار میبرند ) . فام های چرخه ی رنگ صد در صد خالص اند ولی در طبیعت به ندرت می توان فامخالصی یافت . همچنین ، کمتر رنگیزه ای حد اشباع فام مربوطه در چرخه ی رنگ را داراست .رنگهای درخشان به تنهایی جذاب هستند اما اگر در یک الگو یا ردیفی منظم قرارگیرنداز نظر بصری تاثیر بیشتری خواهند داشت. این نوع آرایش یک ساختار ساده را بر اینرنگها حاکم میکند و در نتیجه یک مفهوم و یا نوعی نظم را، ورای حضور محض رنگها،منتقل خواهد کرد. دیوارها و پیش زمینه هایروشنرنگ های سرد ، مختصر کاهش دردمای بدن نگرنده ایجاد می کنند و رنگ های گرم باعث مختصر افزایش دمای بدن می شوند . به لحاظ بصری ، رنگ گرم پیش می آید و رنگ سرد پس می نشیند.پنجره ها و مبلمان با زمینه رنگو سایز متوسطدر مبلمان و پنجره هائی با سایزبزرگ شاهد ان خواهیم شد که رنگ انها با یکدیگر مخلوط خواهد شد و از لحاظ تآثیرگذاری بر محیط غالب خواهند شد ثبات از بین خواهد رفت و تلویحآ نوعی تکان بصری ایجادخواهد نمود.با مبلمان وپنجره های متوسط و با رنگی متعادل و متوسط خواهیم توانستترکیب بندی با ثبات داشته باشیم. هر ترکیب بندی را میتوان کارآمد دانست به شرط اینکه عناصر صحنه به طور موثر با بینندگان مورد نظر آن، ارتباط برقرار کند. در اغلبموارد، نکته اساسی در شناسایی عناصر کلیدی صحنه نهفته است تا با نظم مبلمان و میزاننور ، آنها را از دل سایر عناصر تصویری متفرقه، بیرون بکشید. همین اشیاء مزاحم،صحنه ها را مخدوش میکنند و همچنین،بهتر است به جای تمرکز زیاد روی جزییات خیلی خاص،تنها روی ساختار کلی صحنه تمرکز کنید. چرا که تاثیر آنها در مقابل ترکیب بندیعمومی، بسیار سطحی است.ملحقات تیرهاز این رو چشمان شما به سمت رنگتیره تر کشیده میشوند و شما در روشی قادر خواهید بود ملحقات واثاثیه ها را نظم دهیدتا هادی دید وکیفیت بصری روان باشند.

منبع:http://forum.naghsh-negar.ir

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

اصول طراحی کلینیک دندان پزشکی


اصول طراحی کلینیک دندان پزشکی

ول طراحی کلینیک دندان پزشکی

 

" هر فضایی به واسطه ماهیت و درون‌مایه ی خود می‌بایست دارای کیفیت‌های فضایی ویژه ای برای کارایی ایده آل باشد "

در حقیقت فضا صرفاً یک ظرف مکانی با عملکردهای خاص نیست و طراحی آن منحصر به چگونگی جانمایی اثاثیه میان چند دیوار نمی‌ماند . ایجاد یک محیط مطلوب و کارآمد ، تعاملی چند سویه است بین عناصر تشکیل ‌دهنده یک فضا . یعنی افراد و اشیایی که با فضایی در ارتباطند و کارکردی که برای آن فضا در نظر گرفته شده است هر یک پارامترهای متعدد و متفاوتی را در شکل‌ دهی صحیح و کارآمدی آن پدید می‌آورند .

 

کلینیک دندان پزشکی مرکز درمانی است که دندان پزشکان متخصص در رشته های متعدد بهداشت دهان و دندان کنار یکدیگر جمع شده و در کنار هم به درمان بیمارن می پردازند .تخصص گرایی در میان دندان پزشکان راه را برای ایجاد مراکزدرمانی و تشخیصی که خدمات گسترده ای ارایه می دهد هموار کرده است .مزیت این مراکز برای بیمارن ،کوتاه بودن زمان انتظار و امکان تشخیص و درمان بهتر ،بدون مراجعه به پزشک دیگر است .مزیت این مراکز برای دندان پزشک نیز ،تخصیص ساعت های کاری منظم تر و توانایی تبادل و بهره گیری از تجربیات سایر دندان پزشکان است.

اما موارد ذکر شده نیازمند فضایی مناسب است که باتوجه به نیازهای مصرف کننده آن طراحی می شود و ابعاد و اندازه و چیدمان فضایی مناسب کمک شایانی در برآوردن نیازهای مراجعین خواهد داشت .

طراحی فضاهای درمانی یکی از بزرگترین پروژه های طراحی در زمینه ی معماری است.و طراحی این پروژه نیازمند مشاوره های فشرده با مشتریان ،پزشکان،مهندسین معمار،طراحان و کارشناسان بیمارستانی و کلینیکی است .و ممکن است طراحی یک فضای درمانی سالها به طول انجامد.یکی از این .مراکز درمانی کلینیک دندان پزشکی است

پیش از طراحی هر بنایی باید به خصوصیات و ویژگی های آن توجه نمود .

ویژگی های یک کلینیک دندان پزشکی عبارتند از :

1-بنایی امن،زیبا و پاکیزه .

2-محیطی نوآور،مهیج،پذیرای بیمارن و کارکنان .

3-انعطاف پذیر در برابر تغییرات آتی (طراحی است سالها به طول انجامد بنابراین باید در انتخاب مصالحفضای درمانی ممکن تجهیزات و... نهایت دقت را داشت تا با استانداردهای روز مطابقت داشته باشد .)

4-مصرف بهینه ی انرژی(توجه خاص به مصالح و سیستم های سرمایش و گرمایش.)

5-قابلیت دسترسی برای افراد کم توان و ناتوان جسمی .

6-قابلیت پاسخگویی به نیازهای بیماران .

7-دسترسی سریع و آسان (ارتباط مناسب با شبکه ی معابر و حمل و نقل . )

 

 

به طور کلی فضاهای کلینیک دندان پزشکی را از نظر طراحی به 2 بخش فضاهای بحرانی و فضای عمومی تقسیم بندی می کنند.همچنین فضاهای کلینیک از نظر عملکردی به 4 بخش

1-فضای مراجعین

2-فضای اداری

3-فضای اصلی کلینیک

4-تدارکات و پشتیبانی

تقسیم می شوند .

فضای مراجعین :

1-ورودی

2-انتظار بیمار

3-انتظار کودک

4-تسهیلات بهداشتی

 

فضای اداری :

1-پذیرش

2-اتاق اداری (عمومی)

3-بایگانی

4-دفتر کار دندان پزشک

- دندان پزشک ارشد

-دستیار دندان پزشک

تدارکات :

1-راهروها

2-فضای آموزشی

3-اتاق استراحت وآشپزخانه ی کوچک کارکنان

4-محفظه ی پارچه های تمییز

5-تسهیلات بهداشتی کارکنان

6-انبارعمومی

7-مخزن ملحفه های تمییز

8-انبار خردکردن زباله ها

9-اتاق نظافت

10-بارگیری و پذیرش بار

فضای اصلی کلینیک :

1-مطب دندان پزشکی(اتاق منفرد)

2-مطب دندان پزشکی (پلان آازاد)

3-استریلیزاسیون

4-ریکاوری

5-لابراتوار

-فضای حایل

-مدیریت لابراتوار

-تکنسین ارشد دندان پزشکی

-فضای آماده سازی

-فضای کار تکنسین دندان پزشکی

-سرامیک

-گچ و بسته بندی

-قالب گیری

-تراش

-اتاق کارکنان

-تسهیلات رفاهی

تمای فضاها به غیر از فضای مراجعین باید در منطقه ی امن (به دور از هر گونه آلودگی) قرار گیرند .

البته فضاهای ذکر شده فقط مختص کلینیک های بزرگ دندان پزشکی نیست و تمامی مراکز درمانی دندان پزشکی اعم از مطب های دندان پزشکی باید دارای فضاهای ذکرشده در مقیاسی متناسب با مرکز درمانی باشند .

 

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

استانداردهای طراحی موزه


استانداردهای طراحی موزه

گالری ها
گالری ها که برای نمایش آثار هنری و اشیاء فرهنگی و علمی مورد استفاده قرار می گیرند باید دارای شرایط زیر باشند:
- از نظر حفاظت در مقابل خرابی، دزدی، آتش سوزی، رطوبت، خشکی بیش از حد، نور شدید آفتاب و گرد و غبار مطمئن باشند.
- در شرایط عادی، زاویه ی دید انسان (۵۴ یا ۲۴ درجه به بالای سطح تراز چشم) در مورد تصویری که در فاصله ی ۱۰ متری قرار داشته و سطح آن کاملا روشن است موقعی حاصل می شود که ارتفاع تصویر آویخته شده ۴۹۰۰ میلیمتر در بالای سطح دید و ۷۰۰ میلیمتر به پایین سطح ادامه داشته باشد.

تنها در مورد تصاویر بزرگ چشم انسان مجبور است از پایین تصویر تا به بالای زاویه ی دید حرکت کند. بهترین موقعیت برای نصب تصاویر کوچک (نقطه تاکید: سطح افق در تصویر) عبارت از محلی هم تراز با دید تماشاگر است.
-اشیاء مورد نمایش باید طوری قرار داده شوند که بدون زحمت در معرض دید مردم قرار بگیرند.
آمفی تئاتر
باید توجه داشت که آمفی تئاتر جدا از مسیر عادی بازدیدکنندگان باشد، نزدیک به سالن اصلی ورودی و یا مستقیماً بدان راه داشته باشد. کاملا مجهز به وسایل ایمنی باشد. (درهای اضافی، سیستم مستقل برق، از نظر گرما و سر و صدا از بقیه بخش های ساختمان جدا باشد و …)


گالری ها
گالری ها که برای نمایش آثار هنری و اشیاء فرهنگی و علمی مورد استفاده قرار می گیرند باید دارای شرایط زیر باشند:
- از نظر حفاظت در مقابل خرابی، دزدی، آتش سوزی، رطوبت، خشکی بیش از حد، نور شدید آفتاب و گرد و غبار مطمئن باشند.
- در شرایط عادی، زاویه ی دید انسان (۵۴ یا ۲۴ درجه به بالای سطح تراز چشم) در مورد تصویری که در فاصله ی ۱۰ متری قرار داشته و سطح آن کاملا روشن است موقعی حاصل می شود که ارتفاع تصویر آویخته شده ۴۹۰۰ میلیمتر در بالای سطح دید و ۷۰۰ میلیمتر به پایین سطح ادامه داشته باشد. تنها در مورد تصاویر بزرگ چشم انسان مجبور است از پایین تصویر تا به بالای زاویه ی دید حرکت کند. بهترین موقعیت برای نصب تصاویر کوچک (نقطه تاکید: سطح افق در تصویر) عبارت از محلی هم تراز با دید تماشاگر است.
-اشیاء مورد نمایش باید طوری قرار داده شوند که بدون زحمت در معرض دید مردم قرار بگیرند.
آمفی تئاتر
باید توجه داشت که آمفی تئاتر جدا از مسیر عادی بازدیدکنندگان باشد، نزدیک به سالن اصلی ورودی و یا مستقیماً بدان راه داشته باشد. کاملا مجهز به وسایل ایمنی باشد. (درهای اضافی، سیستم مستقل برق، از نظر گرما و سر و صدا از بقیه بخش های ساختمان جدا باشد و …)
- طراحی فضای مناسب جهت دستگاه های نمایش فیلم، اسلاید و … از نیازهای این سالن است.
- خروجی ها باید به طرف بیرون باز شده و مطابق با تعداد افراد و طول مسیر حرکت آنها طراحی شوند.
- ارتفاع درها نباید از ۲۲۰ سانتیمتر کمتر باشد.
- عرض کریدورها ۱۱۰۰ میلیمتر برای تا ۱۰۰ نفر، ۱۶۰۰ میلیمتر برای تا ۲۵۰ نفر باید باشد.
- پلکان با عرض ۱۱۰۰ میلیمتر برای تا ۱۰۰ نفر، ۱۶۰۰ میلیمتر برای تا ۲۵۰ نفر باید باشد.
- حداقل ارتفاع پله ها ۱۴ سانتیمتر و حداکثر ۱۸ سانتیمتر باید در نظر گرفته شود.
- برای کوتاه کردن زمان انعکاس صوت، حجم محوطه به ازای هر صندلی ۱۴/ ۵/۷ مترمکعب می باشد.
- از طرح دیوارهای قوسی و سهمی و دیوارهایی به شکل مقعر خودداری شود.
- سرانه سالن نمایش بدون احتساب فضای صحنه ۱/۱ متر مربع برای هر نفر می باشد.
- اگر برای هر ۴-۳ راهرو یک در خروجی جانبی به عرض ۱ متر در نظر گرفته شود، به ازا هر راهرو ۲۵ صندلی مجاز است.
- خط دید هر تماشاچی بایستی ۱۲ سانتیمتر بالاتر از چشم تماشاچی ردیف جلو باشد.
- حداکثر فاصله آخرین ردیف از خط جلوی صحنه ۲۴ متر می باشد.
- همچنین می بایست به گونه ای طراحی شود که بتوان صحنه را از هر جای سالن به وضوح و به خوبی دید یعنی باید تطابقی بین عمق و عرض آن موجود باشد.
- صحنه های بدون بسط و گسترش مساحت کمتر از۱۰۰ ترمربع، سقف صحنه کمتر از ۱ متر بالاتر از قسمت فوقانی جلوی صحنه است.
-نسبت ارتفاع جلوی صحنه به عرض، باید ۶: ۱ باشد.
- فاصله لبه نشیمن هر صندلی تا پشتی صندلی جلویی برای صندلی های ثابت حداقل ۶۰سانتیمتر و برای صندلی های تاشو حداقل ۴۰ سانتیمتر باید باشد.
- حداقل عرض صندلیها از محور تا محور دسته ی صندلی نباید از ۵۰ سانتیمتر کمتر باشد و حداقل عمق نشیمن صندلیها نباید از ۴۰ سانتیمتر کمتر باشد.
- ارتفاع اتاق پروژکسیون نباید از ۵/۲ متر کمتر باشد.نمونه هایی از پلان آمفی تئاتر
کتابخانه
مهمترین نکته ای که در طراحی اولیه ی کتابخانه باید مورد توجه قرار گیرد، آرامش و سکوت و محیط مطبوع آن است که هم به محل استقرار آن در مجموعه و هم به مصالح به کار رفته در آن مربوط می شود.
- تابش مستقیم نور خورشید از کتابخانه نامطلوب است. لذا حتی المقدور سعی شود نور کتابخانه از طریق جبهه ی شمالی تامین شود.
- از آشکارسازهای گرما و دود استفاد شود، از روش آب پاشیدن دوری کنید زیرا آسیب آن برای کتاب بیش از آتش است.
- در بخش کتب مرجع برای هر ۱۰۰۰ جلد کتاب مساحت ۱۰ متر مربع اختصاص داده می شود.
- در فضای دسترسی باز؛ ۱۵ متر مربع بر ۱۰۰۰ جلد کتاب (حداقل ۱۰۰ متر مربع) اختصاص داده می شود.
- میز مطالعه برای خواننده کتاب ۶۰۰×۹۰۰ میلیمتر مربع است و به ازا هر نفر ۲۵/۲ متر مربع فضا برای مطالعه اختصاص داده می شود.
- فضای میان قفسه ها باید حداقل ۴/۱ -۳/۱ متر عرض داشته باشند.
- راهرو میان قفسه ها نباید بیش از ۳ متر طول داشته باشند.
- همه ی کتابخانه ها به یک اتاق کار کوچک (۱۰ متر مربع) و انباری کتاب مجهز به قفسه بندی (۵ متر مربع) نیاز دارند.
اداری
جریان کار در یک اداره مانند ماشین است که تمام اجزاء آن با هم کار می کنند. منبع نیروی یک اداره اطلاعات آن است. بدین سبب طرح ریزی می باید طوری باشد که اطلاعات بدون وقفه های بی مورد در هر قسمت جریان یابد. جهت دستیابی به این هدف، بخشهای اصلی اداری با توجه به عملکردهای هر یک می باید در محل مناسبی در نظر گرفته شود. به طور مثال افرادی که در رأس قسمت مدیریت قرار دارند، معمولا در یک جا جمع می نمایند. یا قسمت مدیریت می تواند از محل تردد عمومی اداری به دور باشد و قسمت های امور اداری و مالی، دبیرخانه و … که دارای تماسی زیاد با مسئولین و کارمندان این قسمت هستند بهتر است در ارتباط مستقیم با آن در نظر گرفته شود.
بخش اداری بهتر است از طریق سالن اصلی ورودی در دسترس عموم باشد، لیکن در نظر گرفتن ورودی مجزا و مستقل به منظور دستیابی کارکنان و افراد ویژه بسیار مناسب است.
پژوهشی
مساحت آزمایشگاه ها باید متناسب با اندازه موزه باشد و فضایی که به این منظور اختصاص می یابد باید وسیع بوده، از نور کافی و جریان هوای مناسب برخوردار باشد. همچنین به تمامی امکانات پیشگیری در برابر دزدی و آتش سوزی مجهز بوده و به آسانی از درون و برون موزه قابل دسترس باشد.
آموزشی
در فضاهای آموزشی مسئله ی نور همیشه حائز اهمیت است.
در صورتی که عمق کلاس از ۵/۶ متر بیشتر باشد حداقل عرض پنجره باید ۲۰/۱ متر و ارتفاع آن ۲ تا ۵/۲ متر باشد. ضمناً تابش نور باید از سمت چپ صورت گیرد.
انبار
- بسیاری از موزه ها برای جلوگیری از مسائل ناشی از فشار و بار سنگین بر ساختمان طبقه زیرین آن را بعنوان انبار مورد استفاده قرار می دهند.
- در سیستم انبار و نگهداری متحرک بافته های تخت، فاصله عمودی بین دو میله افقی موجود در هر واحد، باید به گونه ای در نظر گرفته شود که با اندازه بافته هایی که بر روی آنها انداخته خواهد شد، متناسب باشد. فاصله بین ریلها در سقف برای بافته های سبک، ۱۵ سانتیمتر و برای بافته های سنگین با حجم زیاد، ۲۰سانتیمتر مناسب است. فاصله بین انتهای شی آویزان با کف اتاق برای گردش هوا باید ۶۰ سانتیمتر در نظر گرفته شود. همچنین فضای پیش بینی شده در وسط اتاق باید به اندازه ای باشد که بتوان هر واحد را به راحتی در معرض نمایش گذاشت.
پارکینگ
- لازم است پارکینگ کارمندان از پارکینگ عمومی مجزا گردد و حتی الامکان فضایی سرپوشیده و یا حداقل سایه افکن (خصوصا برای پارکینگ کارمندان که ماشین مدت زیادی پارک می گردد) در نظر گرفته تا از تابش آفتاب و نیز ریزش نزولات آسمانی محفوظ باشد.
- ورودی سواره حداقل ۱۵۰ متر از تقاطع خیابان فاصله داشته باشد، یا از لاین کند شونده برای دستیابی به ورودی استفاده شود.
تاسیسات
محل ساختمان تاسیسات باید به گونه ای طراحی شود که امکان دسترسی سواره و پیاده به آن مسیر باشد و دور از گالری ها و موزه باشد تا آلودگی های صوتی و هوایی آن مزاحمت ایجاد نکند.
نکاتی در باب معماری موزه
۱) هر فعالیتی که مخاطب در موزه انجام می دهد نیاز به فضایی برای فعالیت متضاد آن دارد تا احساس خستگی در مخاطب از بین برود.
۲) سلسله مراتب به جا و مناسب فضای استراحت کوتاه مدت، بازده موزه را بالا برده و شوق بازدیدکننده را برای ماندن و دیدن افزایش می دهد.
۳) چون در موزه دیدن از نزدیک اتفاق می افتد، برای رفع خستگی نیاز به دیدن دور دست احساس می شود و به تبع آن توجه به چشم اندازهی اطراف، آزاد و بازگذاشتن مسیر دید چشم اندازهای اطراف و ارتباط بصری این چشم اندازها با تالارهای نمایش اشیاء از اهمیت خاصی برخوردار می شود.
۴) محل فعالیت انسان نیاز به فضای باز و ارتباط مستقیم با نور طبیعی، و محل نمایش اشیاء نیاز به نور مصنوعی و قابل کنترل دارد. معماری فضای نمایش باید پاسخی به همراهی این فعالیت ها و نیازهای متضاد باشد.
۵) معماری موزه باید به گونه ای باشد که هم رسالت اجتماعی آن – ارتباط مستقیم با مخاطب- لحاظ شود و هم مسائل امنیتی و حفاظتی رعایت گردد.
۶) هنر طراح در طراحی موزه، همنشینی مناسب فعالیت های متضاد خواهد بود.
۷) باید توجه کرد که موزه و ساختمان آن وسیله نمایش اشیاء است و نه اشیاء وسیله نمایش ساختمان موزه.
۸) ویژگی های معماری موزه باید منطبق بر روابط هماهنگ فضا، نور و آثار باشد.
۹) معماری موزه باید قابل تطبیق با مساله غرفه بندی و دسته بندی اشیاء بوده و بر آن تاکید کند.
۱۰) در عرصه نمایش، هیچ فضایی را نمی توان مطلقا ارتباطی دانست. کوچکترین سطح موزه نیز باید در خدمت ارائه اطلاعات و نمایش آثار برای مخاطب باشد.
۱۱) در معماری موزه، مدار گردش بازدیدکننده و مسیر حرکت کارکنان و مسیرجابجایی آثار باید از همدیگر جدا شوند.
۱۲) ورودی باید به صورت یک عنصر معماری مستقل اما در رابطه تنگاتنگ با موزه طراحی شود.
۱۳) ورودی پلی است که مردم را با محتویات موزه پیوند می دهد.
۱۴) تعبیه ورودی مستقل برای برخی فضاهای خدماتی (نظیر رستوران ها) موزه را در معرض بازدید اتفاقی (کسانی که برای دیدن موزه نیامده اند) قرار داده و به جذب مخاطب و فعال نگه داشتن مجموعه کمک می کند.
۱۵) شیرازه اولیه هر موزه ای رابطه شی و مخاطب است.
۱۶) هر بیننده ای به بهانه برقرار نمودن ارتباط فردی با شی به موزه می آید.
۱۷) طراح، در ساماندهی فضایی موزه باید کوشش کند تا انتظامی را فراهم آورد که بازدیدکننده به راحتی بتواند در فضاهای مختلف موزه سیر کند و سلسله مراتب آن را به خوبی ادراک نماید.
۱۸) طراح باید کوشش نماید تا در فضای نمایش انقطاع بازدید به وجود نیاید و حرکت عمودی مخاطب با حرکت افقی توام گردد. در اینجا توجه به انتخاب مناسب عناصر کالبدی اهمیت می باید.
۱۹) رسالت طراح در طرح موزه این است که فضا (برای بیان مطالب) به گونه ای تعریف و خلق شود که مخاطب عمق مسائل را دریابد و نتایج و رفتار موردنظر حاصل شود.
برنامه عملکردی و فیزیکی
عرصه بندی کل مجموعه
برای عرصه بندی موزه و تقسیم بندی عناصر نمایش باید بین مجموعه اشیاء به نمایش درآمده، مدار بازدید یا محورهای هدایت و بخش های اطلاع رسانی هماهنگی به وجود آورد. در هر موزه ای به اعتبار و ارتباط با بازدیدکننده، سه عرصه ی مختلف وجود دارد:
عرصه عمومی: با دسترسی بی واسطه ی عموم مردم. شامل گالری ها، کتابخانه، آمفی تأتر و …
عرصه خصوصی: که میزان فضای ناچیزی نیاز دارد و شامل فضاهای اداری، انبارها، خدمات داخلی بنا و … می باشد.
عرصه عمومی- خصوصی: شامل فضاهای تحقیقاتی، آموزشی، رستوران ها، سرویس های بهداشتی و دیگر خدمات رفاهی می باشد.
می توان به اعتبار عملکرد نیز به عرصه بندی موزه پرداخت یعنی عملکردهای همسو و تقریبا مشابه را در عرصه ای واحد قرار داد. در این صورت موزه با عرصه های زیر تعریف خواهد شد:
۱- معرفی
۲- اداری
۳- پژوهشی
۴- آموزشی
۵- خدمات رفاهی و عمومی
- خدمات پشتیبانی
در ذیل هر یک از عرصه های بالا به طور اجمال معرفی و مطالعات مربوط به آن ارائه می گردد.
عرصه معرفی
این عرصه شامل قسمت هایی از موزه می شود که به معرفی و نمایش آثار اختصاص دارد. در واقع مهمترین و اساسی ترین عرصه است که نقش آن مستقیما با استفاده کنندگان و بازدیدکنندگان از موزه می باشد. گالری ها، آمفی تأتر و کتابخانه از فضاهایی می باشند که این عرصه را تشکیل می دهند.
۱-گالری ها :گالری ها قسمت مهم و نمایان عرصه معرفی می باشند. از آنجا که آثار به نمایش گذاشته شده شامل آثار دائمی و موقت می باشند، گالری ها نیز دو قسمند: گالری های دائمی؛ که در آن آثار دائمی (که عموماً تغییر نمی کنند) به نمایش گذاشته می شوند، گالری های موقت که به طبع در آن آثار به صورت موقت و در زمان برپایی نمایشگاه موقت و موسمی به نمایش گذاشته می شوند. در موزه فرش نیز گالری های دائمی محلی برای نمایش حدود ۲۰۰ تخته فرش هنری- قدیمی- موزه ای و نقوش فرش و حتی ابزار بافت و نگهداری فرش در نظر گرفته شده و گالری های موقت برای برگزاری نمایشگاه های فصلی و موضوعی که در مناسبت های گوناگون و با موضوعات مختلفی برای نمایش آثار و بالخصوص نمایش فرش های هنری شخصی در نظر گرفته شده است که حتی ممکن است آثار گالری های موقت برای فروش نیز عرضه شوند. لازم به ذکر است که فرشهای به نمایش گذاشته شده دارای ابعاد مختلف و اندازه های گوناگون از تابلو فرش گرفته تا فرش هایی با ابعاد و مساحت بزرگ می باشند، که این مسئله باید در طراحی لحاظ شود.
همچنین بهتر آن است که برای آشنایی بیشتر بازدیدکنندگا از مسائل تخصصی فرش مانند مرمت، کارگاه مرمت در مسیر گالری ها و به گونه ای جزو محل نمایش باشد. برای مرمت و بازسازی فرش هایی که نیاز به تعمیر دارند فضایی (کارگاه مرمت) برای انجام این کار در نظر گرفته شده است که استادکاران مرمت در آنجا به تعمیر و مرمت فرشها مشغول می باشند. در کارگاه مرمت، آزمایشگاه کوچکی جهت تحقیقات شیمیایی و فیزیکی مجهز به حداقل وسائل معمولی، مورد نیاز خواهد بود.
۲-آمفی تاتر (سالن چند منظوره) : یکی از فضاهای مهم و با ارزش در هر موزه ای سالن چند منظوره است که تاثیر بسزایی در رشد و بالندگی وجوه اجتماعی این بنا دارد. بازده اجتماعی موزه رابطه نزدیکی با جذابیت آن دارد بدین معنا که از نظر روانی بازدیدکنندگان را دعوت به گردش و لذت بردن از فضای خود بنماید همچنین بر دامنه اطلاعات با بهره گیری مطلوب از تمهیدات بصری بیفزاید این هدف با بنای سالن چند منظوره تامین می گردد که علاوه بر ارتباط نزدیک با فضای نمایشی خود نیز به گونه ای مستقل در ارتباط با خارج بنا طرح شود. نوع اجتماعاتی که در این سالن برگزار می شود عبارتند از: سمینار و کنگره و جلسات، تأتر و کنسرت و نمایشهای سینمایی. فضاهای این سالن عبارتند از: فضای اصلی تئاتر یا سالن اصلی، صحنه و قسمت نمایش، پشت صحنه، لابی و سرسرا.
۳-کتابخانه : امروزه هیچ موسسه آموزشی و پژوهشی بی نیاز از کتابخانه نیست. موزه ها نیز بنا به وظایف خاصی که بر عهده دارند (تهیه اشیاء تازه، نمایش و تحقیق در مورد اشیاء موزه ای) نیازمند کتابخانه ای مجهزند که به نحوی متناسب با نوع، اهداف و جامعه مراجعه کننده ی آن تشکیل شده، با زمان پیش رفته و نیازهای تحقیقاتی کارشناسان و متخصصان موزه و پژوهشگران را برآورده سازد. کتابخانه ها امروزه غیر از کتاب دارای مواد دیگری نیز می باشند. این مواد عبارتند از فیلم، اسلاید، سی دی، عکس، روزنامه، مجله، کتاب، نسخ خطی و … بدین ترتیب کتابخانه، در نظام اطلاع رسانی، وظایف متنوعی را بر عهده دارد. هدف عمده این کتابخانه رساندن اطلاعات با اتکا بیشتر به نشریات ادواری به استفاده کنندگان متخصص است. در هر موزه، هدف از ایجاد کتابخانه باید دقیقاً متناسب با فضا و اثاثیه در معرض نمایش و قابل استفاده باشد. کتابخانه ی موزه ی فرش فضایی است که پژوهشگران و حتی دانشجویان رشته فرش در آنجا می توانند از کتب و نشریات تخصصی فرش استفاده نمایند و در فضای آرام آن به مطالعه بپردازند. بنابراین پیش بینی فضایی مناسب جهت کتابخانه در موزه فرش ضروری است. این کتابخانه گنجایش حدود ۸۰۰۰ جلد کتاب و بیش از ۱۰۰۰ جلد مجله علمی، گزارش، بولتن و رساله را داشته و از مخزن کتب و مجلات با دسترسی باز و بسته، قسمت مطالعه، اتاق کار و انبار تشکیل شده است.
عرصه اداری
این عرصه شامل حوزه ریاست و قسمتهای اداری مختلف از قبیل معاونتهای گوناگون می باشد، که به انجام کارهای اداری و مالی و برنامه ریزی و سیاست گذاری کلی مجموعه می پردازد.
عرصه اداری شامل دو حوزه مختلف می باشد:
۱- حوزه ریاست: از وظایف این حوزه می توان نظارت بر اجرای طرح های گوناگون بخشهای مختلف، هماهنگی بین معاونتها و مدیریتها، تصویب نهایی طرحها و پروژه ها، تهیه و تدوین خط مشی کلی در قالب اهداف مجموعه، نظارت بر عملکرد عرصه های دیگر را نام برد. که این حوزه خود شامل ۳ قسمت ریاست، برنامه و بودجه و تشکیلات، و حراست می باشد.
۲- حوزه معاونت اداری و مالی: از وظایف این حوزه؛ تهیه و تدوین خط مشی واحدهای تابعه در قالب اهداف مجموعه و ابلاغ مصوبات و مقررات جاری به واحدهای مربوطه، نظارت بر حسن اجرای امور اداری و مالی و خدماتی مجموعه با رعایت مقررات مربوطه، نظارت بر تهیه و تدارک احتیاجات مجموعه و امور تاسیساتی و تعمیراتی و بهداشت محیط و نظارت بر حسن اجرای قراردادها می باشد. این حوزه دارای ۴ قسمت عمده؛ مدیریت مالی، مدیریت کارگزینی، مدیریت فنی و تعمیرات و نگهداری و مدیریت عمومی می باشد.
عرصه پژوهشی
این عرصه شامل فضاهایی می باشد که پژوهشگران علاقمند به موضوع فرش می توانند به طور نظری یا عملی تحقیقاتی را انجام دهند و از امکانات فراهم آمده در این بخش استفاده نمایند. نقش تحقیق و پژوهش در پیشرفتهای علمی و تکنولوژی به هیچ وجه قابل اغماض و چشم پوشی نمی باشد. صنعت فرش ایران نیز از نظر تحقیقات و پژوهش های علمی و هنری بسیار فقیر می باشد. در نتیجه لزوم وجود بخش پژوهشی فرش در کنار موزه به خوبی محسوس است. عرصه پژوهشی شامل دو حوزه عمده پژوهشی می شود:
۱- حوزه پژوهشی علمی: در این حوزه پژوهشگران در کارگاه و آزمایشگاه به بررسی مسائل مربوط به ریسندگی و رنگرزی الیاف و فنون فرش بافی (بافت) می پردازند.
۲- حوزه پژوهشی نظری: در این حوزه پژوهشگران به بررسی و پژوهش نظری درباره تاریخ فرش و نقوش فرش، فرش از نظر اقتصادی، به طور اعم و ریسندگی و بافندگی فرش به طور اخص و همچنین شیمی و رنگرزی می پردازند.
برای نیل به اهداف پژوهشی در موزه، عرصه پژوهشی دارای فضاهایی از قبیل: دفتر مطالعاتی، آزمایشگاه ها و کارگاه های تخصصی می باشد.
عرصه آموزشی
آموزش علمی فرش از ارکان مهم این موزه است که از طریق آن می توان این هنر را بازشناسی کرده و ترویج داده و در اختیار همگان قرار داد. این مهم از طریق بخش های آموزشی موزه انجام می شود که وظیفه این بخش عمدتاً دایر کردن کلاسها و کارگاه های آموزشی در زمینه ی تاریخ، نقوش، بافت، رنگرزی و مرمت فرش می باشد. این بخش با توجه به اهداف و وظایف آن از فضاهایی مانند کلاس و کارگاه و آزمایشگاه تشکیل شده است.
عرصه خدمات رفاهی و عمومی
نیاز بشر به خدمات در هر فضایی احساس می شود.گویی بشر نیازهای اصلی و حیاتی خود را در کنار بسط سایر نیازهایش با خود به همه جا حمل می کند. این نیازها سرشت کاملا محسوس و مادی دارند و با همین ویژگی از نیازهای متعالی تر و غیرعینی و نامحسوس تر بشر متمایز می شود. نیاز به آسایش تن و برآوردن حوائج بدن در هر فضایی که برای بشر ساخته می شود باید در نظر گرفته شود. برای آنکه موزه ای برای بازدیدکننده از جذابیت خاص برخوردار باشد پاسخگوی نیازهای جسمی او بوده و وی را در محیطی آشنا و راحت قرار دهد، بایستی بصورت آمیزه ای از فضاهای عمومی و خصوصی طراحی گردد، تا بازدیدکننده، ضمن فراموش کردن سردرگمی، در حالت تعادل قرار گرفته و با مردم و اشیاء در تماس بیشتری باشد. این کارکردها را فضای استراحت کوتاه مدت و مکانهای تفریح و تفرج تامین می نماید. از خدمات رفاهی و عمومی موزه فرش می توان از رستوران یا چایخانه، فروشگاه صنایع دستی و … نام برد.
۱- رستوران یا چایخانه : برای یک موزه کوچک تنها کافی است که در یک نقطه مرکزی، یک بوفه سرپایی و یا یک چایخانه سنتی و یک محل پذیرایی یا ساندویچی و آشامیدنی تعبیه گردد. این فضا جهت استراحت کارکنان، پژوهشگران و بازدیدکنندگان از موزه پیشنهاد می گردد. در صورت امکان بوفه باید مشرف به باغ سرسبز و یا راهروی بیرونی باشد تا چشم انداز خوشایندی را دارا باشد. و بخاطر عدم مزاحمت ناشی از سر و صدا می بایست جدا از بقیه فضاهای موزه مطرح گردد تا مزاحم دیگر بخشهای موزه نباشد.
۲- فروشگاه صنایع دستی : از آنجا که موزه می کوشد تا به نوعی روح هنر میراثی ما را حفظ و احیا کند، وجود فروشگاه یا دکه ای کوچک جهت فروش آثار دستی هنرمندان امروزی در کنار موزه می تواند باعث هرچه بیشتر بازدیدکنندگان گردد و هم به نوعی حقایق و روح جاری ای که در موزه به نمایش گذاشته شده را در آثار زمان معاصر متحقق سازد.
عرصه خدمات پشتیبانی
ساختمان نیازمند فضاهایی جانبی است که هرچند مورد استفاده مستقیم قرار نمی گیرند اما در بالا بردن کیفیت زیستی فضاهای اصلی نقش مهمی بازی می کنند، این عرصه شامل این فضاها می باشد که می توان از نگهبانی، انبار، تاسیسات، خدمه، پارکینگ و فضای سبز نام برد.
۱- انبار : تا سالها قبل انبار کردن در موزه ها به این صورت بوده است که تنها اشیایی را که می توانند در گالریها به نمایش بگذارند قرار می دادند و سایر اشیاء را که امکان نمایش نداشت در انبار نگهداری می کردند، در جایی که هیچکس نمی توانست وارد شود، حالا به این نتیجه رسیده اند که انبار راکد نداشته باشند و تمام مواد اهمیت بخصوصی برای استفاده دارند. به طور کلی، تنها سه دسته از اشیاء و مواد احتیاج به انبار شدن دارند- موارد مورد مطالعه- موارد امانتی برای امانت کردن (به مدارس و دانشگاه ها)- اشیاء عبوری موزه ها که احتیاج به انبار موقت دارند برای وقتی که اشیاء یک نمایشگاه جدید را جمع آوری و نگهداری می کنند و یا اینکه نمایشگاه قبلی را جمع می کنند.
بعضی از موزه های مدرن، اتاقهای انبار تابلوهای خود را با چهار چوبهای فلزی عمودی مجهز کرده اند که با صفحه ای مشبک سیمی یا تخته های منفذدار پوشیده شده اند و می توان تعداد زیادی تابلوهای نقاشی را با قلاب روی آنها نصب کرد. این چهارچوبها دارای چرخهایی هستند که روی ریل هایی تعبیه شده در کف و سقف اتاق حرکت می کنند، به گونه ای که هر چهارچوب را می توان به راحتی بیرون کشید و تابلوهای روی آن را مورد بررسی قرار داد (انبار تابلوهای نقاشی موزه هیروشهورن واشنگتن). منسوجات را می توان دور استوانه هایی پیچید و روی چارچوبهای عمودی که روی چرخ حرکت می کنند قرار دارد. دو انتهای استوانه باید از طرفین پارچه بیرون بزند تا لبه های پارچه از پوسیدگی و کهنگی حفاظت شود. یا از سیستم نگهداری متحرک بافته های تخت استفاده کرد که با ایجاد ریل در سقف، فرش ها را به گونه ای که دسترسی به میله های افقی حامل بافته ها را آسان سازد، آویزان کرد.
۲- نگهبانی : موزه ها و گالری های هنری حاوی اشیاء با ارزش هستند. حتی بعضی از آنها دارای اشیاء بی قیمت هستند و باید از بالاترین سطح امنیت ممکن برخوردار باشند. به طور سنتی این کار به نگهبانان و سرپرستان محول شده است. در این حالت مهم است که گالری ها طوری طراحی شوند که شخص نگهبان از مکان خود بیشترین دید را داشته باشد. در روشهای مدرن، شخص هنوز مهمی است ولی توسط وسایل مکانیکی و الکتریکی مجهز می شود.
۳- پارکینگ : یکی از اساسی ترین مسائل پشتیبانی در موزه ها پارکینگ است که باید به آن توجه کامل نمود. پارکینگ در موزه از سه قسمت تشکیل می شود: پارکینگ کارمندان، پارکینگ برای اتوبوسهای سیاحان و مدارس، پارکینگ برای اتومبیل های شخصی.
۴- تاسیسات : از فضاهای جانبی که در کیفیت بخشی به فضاهای مورد استفاده نقش مهمی بازی می کند فضای تاسیساتی است. موتورخانه مرکز تاسیسات گرمایی و تهویه مطبوع موزه می باشد. دستگاه های موتورخانه احتیاجات گرمایی و سرمایی و آب گرم و آب گرم لازم برای تاسیسات بهداشتی را تامین می کند.
۵- فضای سبز : زیبایی یک موزه چنانچه با باغ و چمن احاطه شده باشد، دو چندان خواهد شد و اگر آب و هوای مساعدی را در اختیار داشته باشیم، می توانیم از این امتیاز جهت ارائه پاره ای از نمای نمایشگاه ها استفاده نماییم. شاخه درختان در اطراف موزه به عنوان صافی موثر طبیعی گرد و غبار و مواد شیمیایی که سبب آلودگی می شوند، بکار می رود و همچنین در تنظیم رطوبت هوا موثر است.
همچنین زمین اطراف موزه می تواند به عنوان یک بخش زمینه بکار گرفته شود و در فاصله مناسبی از موزه، بخشهای تجهیزات و خدماتی را که بدلایل بسیار وجودشان در ساختمان اصلی موزه نامطلوب و خطرناک است بنا نمود. چنانچه موزه در خیابانی پر رفت و آمد واقع شود همواره مصلحت آن است که موزه با ردیفی از درختان انبوه، از وسائط نقلیه جدا شده و در دنج ترین گوشه بستر تعبیه گردد.
اصولا در طرح فضاهایی باز، باید به امکان استفاده از آنها در همه اوقات روز و فصول سال توجه کرد. در طرح مراکز تفریحی- گردشگری فضاهای باز همواره در مرکز میان حوزه های مختلف می نشینند، فضاهای سبز و حیاط های متعدد، عناصر اصلی هستند که انتظام مجموعه را تشکیل می دهند و در واقع داستان طرح به کمک آنها نقل می شود. اهمیت فضای باز تا بدانجاست که هر فضایی به قدر پیوند خود با فضای باز اعتبار می یابد و شرافت هر بخشی به میزانی است که فضای باز از آن دستگیری می کند. فضاهای باز مجموعه بایستی به صورت صحن هایی زیبا و پرکار مرکز توجه و اهتمام دیگر عناصر طرح قرار گیرند. در مرکز و نقاط مهم و پرحادثه آنها آب نماها قرار می گیرند تا حرکت آب، صدا و طراوات آن همه جا را آغشته کند. پوشش گیاهی در طراحی فضای باز به عنوان ابزار طراحی باید توجه قرار گیرد. تنوع شکل، حجم و ترکیب گیاهان می تواند آنها را به عنوان عناصری معماری مطرح کند. درختان برگ، درختچه ها و بوته ها می توانند ترکیب های متنوعی در طرح فضای باز بوجود آورند. ایجاد فضاهای محدود و محصور و شکستن زوایای دید، از کیفیت هایی هستند که بوسیله پوشش گیاهی می تواند ایجاد شود. درختان چتری می توانند مانند سقف یا سایه بان باشند. فضای مسقف سبز را می توان با داربست ها و گیاهان رونده ایجاد کرد. با کاشتن گیاهان حصاری پایه بلند در طرفین معابر می توان حدود گذرگاه و مسیرها را تعریف و تعیین کرد و در مقابل، گیاهان حصاری پاکوتاه می توانند علاوه بر تاثیر فوق امکان دید به اطراف را نیز بوجود آورند. در همین راستا استفاده از گیاهان بومی منطقه ای، بسیار حائز اهمیت است چرا که هم براحتی در دسترس هستند و هم در مصرف آب و زحمت زیاد در نگاهداری آنان صرفه جویی می شود. علاوه بر آن رشد سریع تر و بهتر گیاهان بومی، تضمین شده تر است. بدیهی است که در طراحی فضای باز می باید از آن نوع درختان، درختچه ها و کلا گیاهانی استفاده کرد که با شرایط اقلیم منطقه مطابقت داشته باشند. در طراحی فضای باز، به هنگام انتخاب گیاهان مناسب می توان از درختان همیشه سبز و همچنین درختانی که در فصول مختلف چهره های گوناگون می یابند (درختان خزان دار) استفاده کرد. درختان همیشه سبز، منظره سرسبز باغها و فضاهای باز را در همه اوقات سال حفظ می کنند. اما درختان خزان دار در روزها و ماههای مختلف چهره های متنوع پیدا می کنند و همین امر به زیبایی فضاهای سبز می افزاید. در عین اینکه تفاوت این دو نوع از درختان، مقابله ای ظریف بوجود می آورد و کیفیت هر یک را پر رنگ تر می کند.
به دلیل استفاده کودکان از این حوزه طرح ضروری است که از کاشتن درختان و درختچه های سمی و یا خاردار پرهیز شود. درختان و گیاهان می توانند به صورت نشانه هایی که هویت یک حیاط را مشخص می کنند، در طرح مجموعه استفاده شوند. فضاهای باز محصوری که در گوشه های مختلف طرح به تبعیت از طرح مجموعه بوجود می آیند، می توانند بواسطه یک یا چند درخت یا درختچه اهمیت یابند. پوششهای گیاهی انبوه یا حصارهایی که از ردیف درختان بوجود می آیند، با شکستن زوایای دید، پهنه وسیع فضای باز را خرد کرده فضاهای کوچک و دنجی ایجاد می کنند. در مقابل درختان کوتاه به همراه سطوح چمن کاری شده می توانند صحنه وسیعی از فضای باز را در مقابل دید مخاطب قرار دهد. تجمع درختان در قسمتی از فضای باز می تواند آن نقطه را از نقاط همجوار خود متمایز کند و معبر و مسیرها هم در طرح فضاهای باز می توانند به صورت متنوع و متعدد و جدای از یکدیگر طراحی گردند. مسیرهای دوچرخه سواری، مسیر سواره ی عمومی، مسیر سواره ی تاسیساتی، خدماتی و … را می توان به عنوان نمونه هایی از انواع مسیرها برشمرد. نکته ی مهم این است که این مسیرها باید با توجه به فکر کلی مجموعه طراحی شوند.

مسیرهای پیاده که مسیرهای اصلی و مهم فضای باز مجموعه را تشکیل می دهند با اتفاقات متنوعی که در کنارشان رخ می دهد می توانند جذاب و پرکشش گردند. در طرح این مسیرها توجه به این مسئله ضروری است که هنگام رفت و آمد مردم در فصول مختلف امکان استراحت کردن و پناه گرفتن آنها در مسیر وجود داشته باشد مسیرهای تابستانی و سرویس مجموعه نیز اهمیت بسیار دارند، با توجه به اینکه این مسیرها در نقاط دور از دید و خلوت واقع خواهند شد و ماشین های سرویس تنها در برخی مواقع از آنها استفاده خواهند کرد می توان بمنظور کاهش سطوح مسیرهای سواره با کمی تغییر در بعضی مسیرهای پیاده از آنها به منظور برخی دسترسی ها هم استفاده کرد. بهر حال ابعاد و مشخصات مسیرها با توجه به اصلی و فرعی بودن آنها و نوع استفاده ای که از آنها می شود، تعیین می گردد.

منبع:http://www.naghsh-negar.ir

 

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

آشنایی با انواع پلها و ساختار آنها


آشنایی با انواع پلها و ساختار آنها

بدون شك تا به حال پلي را ديده ايد و يا به احتمال زياد از روي يكي از آنها عبور كرده ايد. حتي اگر شما تخته يا كنده درخت را براي جلوگيري از خيس شدن خود بر روي آب قرار دهيد در واقع شما يك پل ساخته ايد. حقيقتاً پل ها در همه جا وجود دارند و در واقع يك بخش طبيعي و بديهي از زندگي روزمره ي ما را تشكيل مي دهند. يك پل مسيري را بر روي مانع ايجاد مي كند كه اين موانع مي تواند رودخانه, دره, جاده, خطوط راه آهن و ... باشد.

در اين مقاله ما سه نوع اصلي از پل ها را مورد مطالعه و بررسي قرار خواهيم داد كه شما مي توانيد بفهميد كه هركدام چگونه كار مي كنند. نوع پل بكار رفته در يك مكان به نوع مانع موجود در آنجا بستگي دارد. معيار اصلي در تعيين نوع پل وسعت و گستردگي آن مانع مي باشد. چه مسافتي ميان طرفين مانع وجود دارد؟ اين مسئله, فاكتور اصلي در تعيين نوع پلي است كه قرار است در آن محل احداث شود. با سپري شدن زمان و مطالعه اي مقاله علت آن را متوجه خواهيد شد.

اصول

كشش

كشش در يك قوس ناچيز و قابل اغماض است. خاصيت طبيعي خميدگي قوس و توانايي ان در پخش نيرو به بيرون, به طور قابل ملاحظه اي تاثيرات كشش را در قسمت زيرين قمس كاهش مي دهد. هرچند با زياد شدن زاويه ي خميدگي ( بزرگتر شدن نيمدايره قوس) تاثيرات نيروي كششي نيز در آن افزايش مي يابد.

 

همانطور كه اشاره شد, شكل قوس به تنهايي موجب مي شود كه وزن مركز عرشه پل به پايه هاي جناحي منتقل شود. مشابه پلهاي تيري محدوده ي اندازه پل در مقاومت پل تاثير گذاشته و در نهايت بر ان چيره خواهد گشت.

 

انواع پلهاي قوسي

پراكندگي

انواع قوس ها محدود هستند. امروزه قوس هايي مانند «رمان»3 , «باروك»۴ و «رنسانس»۵ وجود دارند كه همه آنها از نظر معماري و ظاهري متمايز هستند ولي از نظر ساختار يكسانند. ميزان مقاومت اين پلها به شكل هندسي آنه بستگي دارد. يك پل قوسي احتياج به هيچگونه تكيه گاه يا كابل ندارد. و قوسهايي كه از سنگ ساخته شده است حتي نيازي به ساروج يا ملاط نيز ندارد. در گذشته نيز روميان باستان پلهاي قوسي (پل آب بر) ساخته اند كه هنوز هم پابرجا هستند و سازه هاي آنه امروزه نيز با اهميت به شمار مي آيد.

پل معلق

پل معلق پلي است كه توسط كابل ها (يا ريسمانها يا زنجيرها) در عرض رودخانه (يا در هر جايي كه مانع وجود داشته باشد) كشيده شده اند و عرشه توسط اين كابل ها معلق مانده است. پل هاي معلق مدرن دو برج در ميان پل دارند كه كابل ها آن را مي كشند. بنابراين برج ها بيشترين وزن جاده را تحمل مي كنند.

نيروي فشاري

نيروي فشاري عرشه پل معلق را به سمت پايين متراكم مي سازد در نتيجه اين نيروي فشاري به برجها وارد مي آيند. اما از آنجا كه اين يك پل معلق است, كابلها اين نيروي فشاري را از برجها گرفته و آن را در بين خود پراكنده مي كنند. و آن را به زمين منتقل مي كنند, جايي كه آنها محكم بسته شدند.

كشش

كابلهايي كه ميان دو لنگرگاه خود يعني تكيه گاهها قرار گرفته اند, دريافت كننده نيروي كششي هستند. وزن پل و حمل و نقل روي آن سبب مي شود كه اين كابل ها به شدت كشيده شوند. تكيه گاهها نيز تحت كشش هستند ولي از آنجا كه همانند برجها, محكم به زمين بسته شده اند, كشش موجود در آنها پراكنده مي شود.

 

سه نوع اصلی از پلها موجودند:

  • پل تيري
  • پل قوسي
  • پل معلق

تفاوت عمده ي اين سه پل در فاصله دهانه ي پل است. دهانه, فاصله اي است بين پايه هاي ابتدايي و انتهايي پل, اعم از اينكه آن ستون, ديوارهاي دره يا پل باشد. طول پل تيري مدرن امروزه از 200 پا (60متر) تجاوز نمي كند. در حالي كه يك پل قوسي مدرن به 800 تا 1000 پا (240 تا 300 متر) هم مي رسد. پل معلق نيز تا 7000 پا طول دارد.

چه عاملي سبب مي شود كه يك پل قوسي بتواند درازاي بيشتري نسبت به پل تيري داشته باشد؟ و يا يك معلق بتواند تقريباً تا 7 برابر طول پل قوسي را داشته باشد. جواب اين سوال زماني بدست مي آيد كه بدانيم چگونه انواع پلها از دو نيروي مهم فشاري و كششي تاثير مي پذيرند.

نيروي فشاري نيرويي است كه موجب فشرده شدن و يا كوتاه شدن چيزي كه بر روي آن عمل مي كند مي شود.

نيروي كششي نيرويي است كه سبب افزايش طول و گسترش چيزي كه بر روي آن عمل مي كند, مي گردد.

در اين زمينه مي توان از فنر به عنوان يك مثال ساده نام برد. زماني كه آن را روي زمين فشار مي دهيم و يا دو انتهاي آن را به هم نزديك مي كنيم, در واقع ما آن را را متراكم مي سازيم. اين نيروي تراكم يا فشاري موجب كوتاه شدن طول فنر مي شود. و نيز اگر دو سر فنر را از يكديگر دور سازيم, نيروي كششي در فنر ايجادشده, طولفنر را افزايش مي دهد.

نيروي فشاري و كششي در همه پل ها وجود دارند و وظيفه طراح پل اين است كه اجازه ندهد اين نيروها موجب خمش و يا گسيختگي گردد. خمش زماني اتفاق مي افتد كه نيروي فشاري بر توانايي شئ در مقابله با فشردگي غلبه كند. بهترين روش در موقع رويارويي با اين نيروها خنثي سازي,پخش و يا انتقال آنهاست. پخش كردن نيرو يعني گسترش دادن نيرو به منطقه وسيع تري است چنانكه هيچ تك نقطه مجبور به متحمل شدن بخش عمده ي نيروي متمركز نباشد. انتقال نيرو به معني حركت نيرو از يك منطقه غير مستحكم به منطقه مستحكم است, ناحيه اي كه براي مقابله با نيرو طراحي شده و منظور گرديده است. يك پل قوسي مثال خوبي براي پراكندگي است حال آنكه پل معلق نمونه اي بارز از انتقال نيروست.

 

پلهاي تيري

يك پل تيري, اساساً يك سازه افقي مستحكم است كه بر روي دو پايه نصب شده است و اين پايه ها, هر يك در انتهاي طرفين پل قرار دارند. وزن پل و هرگونه وزن اضافي ديگر كه بر روي پل اعمال مي شود, مستقيماً توسط پايه ها تحمل مي شوند.

فشار

نيروي فشاري خود را در بالاي عرشه پل يا جاده نمايان مي سازد. اين نيرو موجب مي شود كه بخش بالايي عرشه كوتاه- تر گردد.

كشش

برآيند نيرو فشاري در بخش بالايي عرشه به ايجاد نيروي كششي در بخش پاييني عرشه پل منجر مي شود. اين كشش موجب افزايش طول در بخش پاييني پل مي شود.

 

مثال

يك تخته در ابعاد 2 در 4 پا را بر روي جعبه خالي مثلاً جعبه شير قرار دهيد. هم اكنون شما يك پل تيري ساده ساخته ايد. حال يك وزنه ۵٠ پوندي را در وسط آن قرار دهيد. توجه كنيد كه چگونه تخته خم مي شود. وجه بالايي تحت فشار و وجه پاييني تحت كشش است. اگر شما اين افزايش وزن را ادامه دهيد, سرانجام تخته خواهد شكست. يعني قسمت بالايي خم شده و بخش پاييني آن ترك خورده و مي شكند.

پراكندگي

بسياري از پلهاي تيري كه شما مي توانيد آنها را در بزرگراهها بيابيد, براي تحمل بار از تيرهاي بتوني يا فولادي بهره مي گيرند. اندازه تير و بويژه ارتفاع تير بر حسب مسافتي كه تير دارد محاسبه مي شود.با افزايش ارتفاع تير, به مقدار مصالح بيشتري براي پراكنده كردن كشش مورد نياز است. طراحان پل براي ايجاد تير هاي بلند از شبكه هاي فلزي يا خرپا بهره مي گيرند. اين خرپا به تير استحكام داده و توانايي آن را در پخش كردن نيروي فشاري يا كششي افزايش مي دهد. زماني كه تير شروع به متراكم شدن مي كند, اين نيرو در ميان خرپا پخش مي شود. به غير از خلاقيت موجود در خرپا, پل تيري در ميزان طول خود محدود است. با افزايش طول آن اندازه خرپا نيز مي بايست افزايش يابد تا زماني كه خرپا به نقطه مي رسد كه ديگر نمي تواند وزن خود را تحمل كند.

 

انواع پل هاي تيري

پل هاي تيري به سبك هاي بسيار زيادي ساخته مي شود. نوع طراحي, مكان و چگونگي ساخت يك خرپا, تعيين كننده نوع يك خرپاست. در بدو انقلاب صنعتي, احداث پلهاي تيري در ايالات متحده با سرعت توسعه يافت. طراحان با طرحهاي نوين و سازه هاي مختلف و متعدد اين حرفه را رونق بخشيدند. پل هاي چوبي جاي خود را به پلهاي فلزي يا نيمه فلزي دادند. اين نمونه هاي متنوع از خرپا ها گامهاي موثري را در جهت پيشرفت در اين زمينه برداشت. يكي از ابتدايي ترين و مشهور ترين آنها خرپاي «هاو»1 بود كه در سال ١٨۴٠ توسط «ويليام هاو»2 طراحي و ابداع شد.

شهرت ابداع جديد وي در طرح خرپايش نبود, چرا كه مشابه طرح kingpost بود. چگونگي استفاده از تيرهاي آهني عمودي با مجموعه اي از تير هاي چوبي مورب طرح او بود كه مورد توجه قرار گرفت. بسياري از پلهاي تيري امروزه هنوز از طرح هاو در خرپايشان استفاده مي كنند.

 

 

 

 

مقاومت خرپا

يك تير به تنهايي هرگونه فشردگي يا كشش را در بر خواهد گرفت. بيشترين فشردگي در بالاترين نقطه تير و بيشترين كشش در در پايين ترين نقطه تير است. در وسط تير فشردگي و كشش كمتري وجود دارد.

اگر تير طوري طراحي شود كه بيشترين مقدار مصالح در بالا و پايين تير و در وسط تير مصالح كمتري مصرف شود, بهتر خواهد توانست نيروهاي كششي يا فشاري را تحمل كند. ( در توضيح مي توانيم بگوييم كه تير هاي I شكل مستحكم تر از تير هاي مستطيلي ساده است)

مركز تير از عضو هاي مورب خرپا تشكيل شده طوري كه بالا و پايين خرپا نشان دهنده بالا و پايين تير است. با نگرش به خرپا به اين شيوه ما قادريم ببينيم كه بالا و پايين تير مصالح بيشتري نسبت به مركز آن مصرف مي كند(به اين دليل كه مقواي چين دار خيلي مستحكم است)

در اضافه به مطالب فوق در مورد تاثيرات خرپا, علت ديگري نيز وجود دارد دالّ بر اينكه چرا خرپا مستحكم تر از تير است: يك خرپ توانايي پخش كردن نيرو را دارد. خرپا طوري طراحي شده است كه به دليل داشتن تعداد زيادي از مثلث ها _كه به طور معمول در آن مورد استفاده قرار مي گيرد_ هم مي تواند يك سازه بسيار مستحكم ايجاد كند و هم كار انتقال نيرو را از يك نقطه به منطقه وسيعي انجام دهد.

 

پل قوسي

يك پل قوسي سازه اي است به شكل نيم دايره كه در هر طرف آن نيم پايه (پايه هاي جناحي) قرار دارد. طراحي قوس طوري است كه به طور طبيعي وزن عرشه پل را به نيم پايه ها منتقل و منعطف مي كند.

فشار

پلهاي قوسي همواره تحت فشار قرار گرفته اند. نيروي فشاري همواره در امتداد قوس و به سمت نيم پايه ها وارد مي شود.

تقريباً همه پلهاي معلق به غير از كابل ها از يك سامانه خرپا نيز بر خوردارند كه در زير عرشه پل قرار گرفته است (Deck truss). اين سامانه موجب استحكام بيشتر عرشه و كاهش تمايل سطح جاده به نوسان و مواج شدن مي شود.

يك پل معلق كلاسيك در شهر نيويورك

انواع پلهاي معلق

پلهاي معلق به دو شكل طراحي مي شوند: پل معلقي كه به شكل M است و نوع كم كاربردتري كه به صورت «كابل ايستاده»6 طراحي شده كه بيشتر شبيه A است. پلهاي كابل ايستاده ديگر مانند پلهاي معلق معمولي نيازي به دو برج و چهار تكيه گاه ندارند. در عوض كابلها از سمت جاده به بالاي برج محكم بسته شده اند. در هر دو نوع پل, كابلها تحت كشش هستند.

 


-->Forces on a cable-stayed bridge

 

 

نيروهاي ديگر در پل

ما در مورد دو نيروي بزرگ و مهم فشاري و كششي در طراحي پل بسيار صحبت كرديم. تعداد بسيار زياد ديگري از نيروها در پل وجود دارند كه در طراحي پل بايد مد نظر قرار گرفته شوند. اين نيرها معمولاً به محل مشخصي بستگي داشته و يا به نوع پل مرتبط است.

نيروي گشتاوري

نيروي گشتاوري نيروي چرخشي يا پيچشي و يكي از نيروهايي است كه به طور موثر در پلهاي قوسي و تيري وجود ندارد ولي به ميزان قابل ملاحظه اي در پلهاي معلق وجود دارد. شكل طبيعي قوس و خرپاهاي موجود در پلهاي تيري اثرات مخرب اين نيرو را از بين مي برد. پلهاي معلق به دليل معلق بودن در هموا (توسط كابلها) در برابر اين نيروي گشتاوري بخصوص در هنگام وزش بادهاي تند بسيار اسيب پذير است.

همه ي پلهاي معلق در عرشه ي خود از خرپا ها بهره مي برند كه همانند پلهاي تيري تاثيرات نيروي گشتاوري را كاهش مي دهد ولي در پلهايي با طول زياد, خرپاي موجود در عرشه به تنهايي كافي نيست. آزمون « تونل باد»7 براي سنجش ميزان مقاومت پل در برابر جنبش هاي چرخشي بر روي مدل آزمايش مي شود. ايجاد خرپاهاي آيروديناميك در سازه هاو كابلهاي آويزان مورب از روش هايي هستند كه براي تقليل تاثيرات نيروهاي گشتاوري به خدمت گرفته مي شود.

تشديد

تشديد ( ارتعاش در چيزي كه توسط نيروي خارجي به وجود آمده و با ارتعاش طبيعي اصل آن چيز, هماهنگ و هم موج است) نوعي نيرويي است, افسار گسيخته كه مي تواند بر روي پل اثرات مخربي بگذارد. امواج تشديد كننده از ميان پل به صورت امواج عبور خواهد كرد. يك نمونه مشهور از قدرت تخريب اين امواج مرتعش پل «تاكوما ناروز»8 است كه در سال 1940 توسط بادي با سرعت 40 مايل در ساعت (64 كيلومتر در ساعت) تخريب شد. بررسي هاي دقيق از محل نشان مي دهد كه خرپاي عرشه ناكارآمد بوده ولي با اين حال عامل اصلي فرو ريزي پل نبوده. در آن روز باد با سرعت به پل ضربه زده و با برخورد قائم به پل باعث ايجاد ارتعاش شده است. اين باد هاي متوالي لرزش و ارتعاش را افزايش داده تا آنجا كه اين امواج توانستند پل را فرو ريزند.

زماني كه يك ارتش بر روي پل رژه مي رود, اغلب به سربازان گفته مي شود " قدم رو" . با اين كار, ريتم رژه ي آنها سبب ايجاد تشديد در پل مي شود. اگر ارتش به اندازه كافي بزرگ باشد و آهنگ ارتعاشي لازم را داشته باشد در نهايت مي تواند پل را فرو پاشد.

به منظور مقابله با تاثيرات تشديد در يك پل, خيلي مهم است كه در پل كاهندهاي امواجي طراحي شود تا در اين امواج تداخل ايجاد كرده و از شدت آن بكاهد. ايجاد تداخل يك روش موثر در برابر امواج مخرب مي باشد. تكنيك هاي كاهش امواج معمولاً شامل اينرسي نيز هستند. اگر پلي, به عنوان مثال يك جاده با سطح پيوسته و يك تكه داشته باشد, يك موج قوي مي تواند در امتداد پل حركت كرده و منتقل شود. اگر جاده از تكه هاي مختلفي تشكيل شده باشد و صفحات آن همديگر را همپوشاني كرده باشند آنگاه جنبش از يك بخش توسط صفحات به بخش ديگر منتقل مي شود. از آنجا كه آن صفحات بر روي يكديگر قرار گرفته اند, اصطكاك نيز ايجاد مي شود. اين ترفند, اصطكاك كافي را براي تغيير فركانس امواج مرتعش را توليد مي كند. با تغيير فركانس مي توانيم از ورود امواج مخرب به سازه جلوگيري كنيم. تغيير بسامد به طرزي موثر دو نوع مختلف از موج را به وجود مي آورد كه موجب خنثي شدن يكديگر مي شوند.

آب و هوا

نيروي طبيعت به ويژه آب و هوا به گونه ايست كه مبارزه با آن مشكل و حتي در برخي موارد امكان پذير نيست. باران, يخبندان, طوفان و نمك هر كدام به تنهايي مي توانند در فرو پاشي پل نقش بسزايي داشته و تحت يك مجموعه به احتمال بسيار قوي خواهند توانست پل را تخريب كنند. طراحان پل با مطالعه و بررسي شكست هاي گذشته حرفه ي خود را بدرستي آموخته اند. آنان آهن را به چوب عوض كردند و سپس فولاد را جايگزين آهن كردند. بعد ها از بتون بطور گسترده در پلها بهره گرفتند. هر كدام از مواد و مصالح جديد و يا تكنيك هاي طراحي, ثمره درسهايي است كه در گذشته آموخته اند. با دانستن نيروي گشتاوري, تشديد و آيروديناميك ( بعد از چند شكست بزرگ ) طراحي هاي بهتر نيز شكل گرفت.تا آنجاكه توانستند بر مسئله آب و هوا غلبه كنند. تعداد شكست هاي مرتبط با آب و هوا و شرايط جوي بسيار فراتر از تعداد شكست ها در زمينه طراحي بوده است. اين شكست ها به ما آموخته است كه همواره به دنبال راه حل بهتري باشيم.

دانلود این مقاله همراه با متن انگلیسی

منبع:

  1. 5u.com

Howstuffworks.com

PBS.org

Civeng.carleton.ca

 

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

پوشش های کاذب وجداکننده ها


پوشش های کاذب وجداکننده ها

پوشش های کاذب وجداکننده ها

پوششهاي كاذب

مهمترين پوششهاي كاذب عبارتند از:

ـ سقفهاي كاذب

ـ كفهاي كاذب

سقف كاذب

سقف كاذب سقفي است كه به اسكلت ساختمان متصل بوده و بار آن به سازه اصلي، ساختمان وارد مي‌شود. بدين ترتيب بين سقف مذكور و قسمت زيرين سازه اصلي، فضاي خالي به وجود مي‌آيد. اين سقفها مي‌توانند، صاف و يا به شكلهاي مختلف ساخته شوند. سقف كاذب بايد با مصالح سبك ساخته شده و قاب‌بندي آن به نحو مناسبي به اسكلت و يا كلاف‌بندي ساختمان متصل گردد تا ضربه تكانهاي ناشي از زلزله در آنها، موجب خرابي ديوارهاي مجاور نگردد

كفهاي كاذب، گستره و دامنه كاربرد

كف كاذب كفي است كه در سالنها، مراكز كامپيوتر و مخابرات، اطاقهاي فرمان، برج مراقبت، ديسپاچينگ[1]، ماهواره، رادار و غيره مورد استفاده قرار مي‌گيرد و برابر مشخصات خصوصي هر پروژه اجرا مي‌شود

انواع جدا كننده‌ها

مهمترين جدا كننده‌ها عبارتند از:

ـ ديوارهاي جدا كننده با آجر توپر

ـ ديوارهاي ساخته شده با آجر توخالي سفالي و يا بلوكهاي سيماني

ـ ديوارهاي ساخته شده با قطعات پيش‌ساخته گچي

گستره و دامنه كاربرد سقف كاذب

مهمترين دلايل استفاده از سيستم سقف كاذب را مي‌توان به ترتيب زير برشمرد:

الف: ايجاد رويه‌اي براي پوشش قسمت زيرين سقف ساختمان

ب: ايجاد فضايي براي جاسازي تأسيسات و تجهيزات سبك وزن

پ: بهبود عايقبندي صوتي و يا حرارتي سقف هر طبقه از ساختمان

ت: حفاظت از اسكلت ساختمان و بخصوص اسكلتهاي فولادي در برابر حريق

ث: ايجاد امكاناتي براي كنترل صوت و جذب آن

ج: ايجاد سقفي كوتاه‌تر براي فضاهاي داخلي ساختمان

انواع سقفهاي كاذب

به طور كلي مهمترين سقفهاي كاذب را از لحاظ پوشش مي‌توان به شرح زير تقسيم‌بندي كرد:

الف: سقف كاذب با رابيتس و اندود

ب: سقف كاذب از ني فشرده شده (كانتكس)

پ: سقف كاذب با لمبه آلومينيوم

ت: سقف كاذب با لمبه چوبي

ث: سقف كاذب با قطعات پيش‌ساخته گچي

ج: سقف كاذب با ورقهاي آزبست و سيمان صاف

چ: سقف كاذب با انواع آكوستيك

اجراي سقفهاي كاذب

سقفهاي كاذب از آويزهاي فلزي قائم، پروفيلهاي اصلي افقي و در برخي از موارد پروفيلهاي فرعي افقي و پوشش زيرين تشكيل مي‌شود كه اين پوشش مي‌تواند از يك نوع مصالح مانند لمبه چوبي و يا دو نوع مختلف مانند رابيتس و اندود گچ ساخته شده باشد. آويزها در سقفهاي با اسكلت فلزي اعم از خرپا، طاق ضربي و يا غير از اينها به سازه اصلي ساختمان متصل مي‌گردند.

در مورد سقفهاي بتن‌آرمه بايد در موقع بتن‌ريزي پيش‌بينيهاي لازم براي جاگذاري آويزها صورت پذيرد. در سقفهاي بتني چنانچه هنگام بتن‌ريزي آويزهاي قائم تعبيه نشده باشند، مي‌توان از چكشهاي فشنگي براي نصب آويزها استفاده نمود. در اين صورت بايد نحوه عمل و نوع فشنگ مورد استفاده به تصويب دستگاه نظارت برسد.

آويزهايي كه بموقع پيش‌بيني شده‌اند

براي آويزهاي قائم مي‌توان از مصالح زير استفاده كرد:

الف: ميلگردهاي فولادي (آرماتور) به قطر حداقل 6 ميليمتر

ب: سيمهاي فولادي گالوانيزه كه قطر آنها حداقل 1/3 ميليمتر باشد.

پ: تسمه‌هاي فولادي زنگ‌نزن كه سطح مقطع آنها حداقل 10 ميليمترمربع و ضخامت آنها حداقل 5/1ميليمتر باشد.

ت: اگر از آويزهاي فلزي ديگري به جز آويزهاي مذكور در فوق استفاده شود، اين آويزها از لحاظ مقاومت و ضد زنگ بودن، بايد مشابه آويزهاي مذكور در بندهاي الف و ب و پ باشند.

تعداد آويزهاي قائم در هر مترمربع و فاصله آنها از يكديگر بستگي به نوع پوشش سقف كاذب بخصوص قابليت تحمل و تغيير شكل آنها دارد. تعداد اين آويزها متناسب با نوع سقف مشخص خواهد شد. آويزها حتي‌المقدور بايد به فواصل مساوي از يكديگر قرار گرفته، شاقولي و صاف باشند. براي اتصال آويزها به سقفهاي با اسكلت فلزي، بايد از پيچ و مهره يا جوش استفاده شود. اتصال به غير از پيچ و مهره يا جوش، موقعي قابل قبول است كه به تأييد دستگاه نظارت برسد. پس از جوشكاري، محل جوش بايد به وسيله مواد ضد زنگ پوشانيده شود.

در سقفهايي كه اسكلت چوبي دارند، اتصال آويزهاي قائم به وسيله پيچ يا قلاب انجام مي‌شود. پيچ و قلاب بايد حداقل 50 ميليمتر در چوب وارد شوند. از وارد كردن پيچها با ضربه چكش، بايد خودداري گردد.

آويزهايي كه پس از ساختن سقف بتن فولادي به وسيله اتصالات فلزي يا مفتولهاي فلزي به سقف متصل مي‌شوند.

رعايت نكات زير در مورد اين آويزها الزامي است:

الف: مقاومت 28 روزه بتن بايد حداقل برابر 30 مگاپاسكال و ضخامت آن دست كم يكصد ميليمتر باشد.

ب: بارهاي وارد بر سقف بتن‌آرمه نبايد از بار مجازي كه سقف بر اساس آن محاسبه و اجرا شده است، تجاوز نمايد.

پ: قطر ميله‌هايي كه به كار مي‌روند، بايد حداقل 4/3 ميليمتر باشد و آويزها حداقل 25 ميليمتر در بتن وارد شوند.

ت: تمام اتصالات بايد مورد بازرسي واقع شوند تا از استحكام آنها اطمينان حاصل شود.

ث: حداقل تعداد آويزها براي هر نوع سقف كاذب مطابق نقشه‌هاي اجرايي و توضيحات بعدي اين فصل خواهد آمد.

ج: در تيرهاي باربر بتني، اتصالات بايد در سطوح جانبي و حداقل در فاصله 12 سانتيمتر از ضلع زيرين تير، كار گذاشته شوند.

چ: در مورد استفاده از چكشهاي فشنگي (تپانچه) براي اتصال آويزها، بايد از دستورات كارخانه سازنده چكشها تبعيت نمود و بخصوص اين نكته را در نظر داشت كه تحت هيچ شرايطي، نبايد از فشنگهاي مخصوص يك نوع چكش براي چكشهاي ديگر استفاده شود.

ح: فشنگها نبايد در داخل سوراخهاي موجود شليك شوند.

خ: هنگام استفاده از چكشهاي فشنگي براي نصب آويز، حداقل فاصله تا لبه قطعات بتني به نوع تپانچه و دستورات دستگاه نظارت بستگي دارد.

د: به هنگام شليك، ابزار را بايد عمود بر سطح كار نگاه داشت.

ذ: چون فشنگ تپانچه‌ها توسط رنگ آنها از يكديگر متمايز مي‌شوند، بايد افرادي كه اين ابزارآلات را مورد استفاده قرار مي‌دهند، به بيماري كوررنگي مبتلا نباشند.

ر: به افراد كمتر از 18 سال، نبايد اجازه استفاده از اين ابزارها داده شود.

ز: در موقع كار براي اجتناب از حوادث ناشي از كمانه كردن يا شكستن و يا برگشت ميخها، به جز فرد مسئول و كمك او، نبايد افراد ديگري در محدوده شليك حضور داشته باشند. اين افراد بايد به وسايل ايمني مجهز باشند

پروفيلهاي اصلي و فرعي افقي

بسته به اينكه پروفيلهاي اصلي و فرعي از چه مصالحي باشند، دو حالت متمايز مشخص مي‌گردد.

الف: چنانچه جنس پروفيلهاي اصلي و فرعي افقي از فولاد يا فولاد گالوانيزه باشد بايد:

1- سطح مقطع اين پروفيلها توسط دستگاه نظارت تعيين گردد، ولي حداقل مقاومت اين مقاطع براي پروفيلهاي اصلي و فرعي به ترتيب نبايد از مقاومت آرماتور به قطر 10 و 6 ميليمتر كمتر باشد.

2- در محل برخورد سقف كاذب به ديوار، توصيه مي‌گردد كه حداقل از يك نبشي 2×20×20 استفاده شود.

ب: چنانچه جنس پروفيلهاي اصلي و فرعي از آلومينيوم، چوب يا ساير مصالح باشد:

1- در صورتي كه در مورد پروفيلهاي اصلي و فرعي به جاي فولاد از چهارتراش چوبي استفاده مي‌شود، چوب مورد نظر بايد از نوع چوب نراد خارجي (روسي يا مشابه) باشد. ابعاد قطعات چوبي ياد شده براي قطعات اصلي و فرعي، حداقل و به ترتيب برابر 6×4 و يا 4×4 سانتيمتر خواهد بود.

2- در خصوص استفاده از آلومينيوم و يا ساير مصالح نيز ابعاد پروفيلها بستگي به محاسبات انجام شده دارد، ولي به هر حال مقاومت پروفيلهاي اصلي و فرعي از هر لحاظ، نبايد به ترتيب از مقاومت ميلگردهاي فولادي نمره 10 و 6 كمتر باشد.

علاوه بر نكات فوق سقفهاي كاذب بايد در مقابل نيروهاي جانبي مقاوم بوده و چنانچه تأسيسات حرارتي نظير كانال و لوله در زير سقف اصلي قرار مي‌گيرند (حد فاصل سقف اصلي و سقف كاذب)، ايجاد درز انبساط در اطراف سقف به منظور تأمين جا براي تغيير مكانهاي حرارتي، ضروري است. چنانچه براي سقف كاذب دريچه بازديد در نظر گرفته شده باشد، بايد اين دريچه با دقت كافي و در محل مناسب ايجاد گردد.

پوشش زيرين سقف كاذب

الف: رابيتس

در مورد رابيتس چنانچه در ملات ماسه سيمان استفاده مي‌شود، توصيه مي‌گردد رابيتس از نوع فولاد سياه و اگر از ملات گچ استفاده مي‌شود، بهتر است رابيتس از نوع گالوانيزه باشد. رابيتس بايد در فواصل معين به وسيله مفتول مناسب به آهن‌بندي بسته شود، به قسمي كه هيچ‌گونه برجستگي يا فرورفتگي در سطوح تمام شده ديده نشود. فاصله پروفيلهاي اصلي از يكديگر چنانچه از رابيتس نمره 2 استفاده مي‌شود، بايد حداكثر برابر 35 سانتيمتر و در مورد استفاده از رابيتس نمره 3 اين فاصله حداكثر برابر 50 سانتيمتر مي‌باشد. براي بستن پروفيلهاي فرعي افقي به پروفيلهاي اصلي و اتصال رابيتس به پروفيلهاي فرعي، از مفتول دولاي سيمي به قطر حداقل 7/0 ميليمتر استفاده مي‌شود. تعداد آويزهاي قائم اين نوع پوشش در هر مترمربع حداقل 3 عدد مي‌باشد. به علاوه نكات مذكور در 18-3-1-1 و 18-3-1-2 و 18-3-1-3 نيز بايد رعايت گردند.

ب: كانتكس

تمام نكات فني ذكر شده در مورد رابيتس از لحاظ آويزها، پروفيلهاي اصلي و فرعي افقي، فواصل و حداقل ابعاد، در مورد كانتكس نيز صادق است. چنانچه در نقشه‌هاي اجرايي طريقه خاصي براي جلوگيري از آسيب‌رساني موريانه و يا ساير حشرات مزاحم به كانتكس پيش‌بيني نشده باشد، در اين صورت بايد روي حصير كانتكس، دوغاب گچ و يا آهك بريزند، به قسمي كه اين دوغاب تمام سطح را پوشانده و قشر نازكي بر روي كانتكس تشكيل دهد.

پ: لمبه آلومينيوم

در اين پوشش مراحل اجراي كار به شرح زير است:

1- پروفيلهاي ناوداني آلومينيوم را در ارتفاع سقف كاذب به ديوارها وصل مي‌كنند.

2- تسمه‌هاي آويز را كه از جنس فولاد گالوانيزه است، به سقف متصل مي‌نمايند. فاصله اين آويزها در امتداد ورقهاي لمبه، حداكثر 20/1 متر و در جهت عمود بر ورقهاي مذكور، حداكثر برابر 35/1 متر مي‌باشد. هر تسمه مجهز به يك بست قابل تنظيم[1] مي‌باشد.

3- پروفيلهاي ناوداني گالوانيزه را به تسمه‌ها وصل مي‌كنند. فاصله اين پروفيلها از يكديگر، حداكثر 20/1 متر است و فاصله اولين پروفيل تا ديوار، نبايد از 30 سانتيمتر تجاوز نمايد.

4- قطعات لمبه آلومينيوم طوري به سقف وصل مي‌شود كه يك سر آن در داخل ناوداني چسبيده به ديوار و سر ديگر آن در ناوداني متصل به آويزها قرار مي‌گيرند.

اجراي كار در مورد اين پوشش به شرح زير است:

1- قبل از اجراي لمبه‌كوبي، بايد دور سقف را با چهارتراش مناسب، كلاف‌كشي و تراز كرد.

2- قطعات باربر افقي فرعي را بايد از چوب و قطعات باربر اصلي را از پروفيل فولادي يا چهارتراش چوبي، تهيه و به آويزهاي از پيش نصب شده متصل نمود.

3- لمبه‌ها را كه از قبل تهيه شده است، بايد با چسب و ميخ به چهارتراشها متصل كرد.

لازم به يادآوري است كه بايد لمبه‌ها را با ماشين لمبه‌زني و يا به طرق ديگر كه به صورت فاق و زبانه داخل يكديگر شوند، آماده نمود، به طوري كه چفتها نمايان باشند. وجود چفت براي آنست كه در مواقع انقباض، لبه درزها به صورت نامناسبي درنيايند. چوب مورد مصرف در لمبه‌ها، بايد چوب نراد خارجي (روسي يا مشابه) باشد. حداقل تعداد آويزها در هر مترمربع 3 عدد مي‌باشد،

ث: قطعات پيش‌ساخته گچي

ابتدا بايد در كنار ديوار در ارتفاع تعيين شده براي سقف كاذب نبشيهاي آلومينيوم را نصب كرده و پس از نصب سيمهاي آويز گالوانيزه به سقف و وصل قطعات سپري آلومينيوم، قطعات سقف پيش‌ساخته گچي را در داخل آنها قرار داد. ابعاد سپري و سيمها برابر نقشه كارخانه سازنده و با تأييد دستگاه نظارت مي‌باشد. تعداد آويزها در هر مترمربع حداقل 3 عدد و نكات ياد شده در18-3-1-1 و 18-3-1-2 و 18-3-1-3، لازم‌الاجرا مي‌باشد.

ج: ورقهاي آزبست و سيمان صاف

صرف نظر از ابعاد ورقهاي آزبست و سيمان كه توليد مي‌شود، بنا به ملاحظات استاتيكي ابعاد اين ورقها كه در سقف كاذب به كار مي‌رود، اكثراً 125×60 و يا 100×60 سانتيمتر مي‌باشند. به منظور نصب اين ورقها ابتدا يك شبكه متعامد از چوب روسي به شكل سپري يا سپري فولادي، اعم از توخالي يا توپر در محل مورد نظر اجرا مي‌شود. در كناره‌ها به جاي قطعات سپري ياد شده، از نبشي با همان جنس استفاده مي‌شود و پس از آن ورقها را روي سپري قرار داده و در قسمت فوقاني آن بسته به اين كه جنس سپريها از پروفيل توپر يا توخالي فولادي يا چوبي باشد، به فواصل 30 سانتيمتر يك عدد پيچ خودكار و يا پيچ و مهره مناسب با واشر و يا پيچ چوب با واشر مخصوص به كار مي‌رود. ابعاد و تعداد آويزها با محاسبه مشخص مي‌شود.

چ: انواع آكوستيك

آكوستيكها به دو گروه معمولي و نسوز تقسيم مي‌شوند.

1- آكوستيك معمولي

در مورد اين آكوستيك قطعات باربر افقي از چوب نراد خارجي (روسي يا مشابه) بوده و قطعات باربر اصلي مي‌توانند از پروفيل فولادي يا چهارتراش چوبي باشند. براي نصب آكوستيك بايد ميخ همرنگ با آكوستيك و چسب مناسب به كار برده شود. در پيرامون سقف كاذب اجرا شده، يك نبشي آلومينيوم به ديوار نصب مي‌گردد.

2- آكوستيك نسوز

قطعات باربر اصلي و فرعي افقي در مورد آكوستيك نسوز، پروفيل آلومينيوم است. در تمام انواع آكوستيك در هر مترمربع، حداقل 3 عدد آويز مورد نياز است

18-3-2 اجراي انواع جدا كننده‌ها

18-3-2-1 اجراي جدا كننده‌ها با آجر توپر

در مورد اين جدا كننده‌ها مصالح مورد مصرف عبارتند از آجر فشاري، آجر ماسه آهكي، آجر ماشيني و آجر سيماني به ابعاد آجر فشاري، كه به طور اختصار آن را آجر سيماني مي‌ناميم. ديوارهاي جدا كننده با آجر توپر داخل ساختمان داراي دو نامگذاري مختلف مي‌باشند.

ـ تيغه‌ها

ـ ديوارهاي نيم‌آجره توپر (ده سانتيمتر ضخامت)

الف: طرز اجراي تيغه‌ها

چنانچه در نقشه‌هاي اجرايي به هر دليل تيغه آجري پيش‌بيني شده باشد، بايد در اجراي آنها نهايت دقت را به عمل آورد. ضخامت اين تيغه‌ها حدود 4 سانتيمتر است و با ملات گچ و خاك اجرا مي‌شوند. آجر مورد مصرف مي‌تواند فشاري، ماسه آهكي، ماشيني و يا سيماني باشد.

ب: ديوارهاي نيم‌‌آجره توپر (ده سانتيمتر ضخامت)

ضخامت اين ديوارها حدود 10 سانتيمتر است و مي‌توانند با آجر فشاري، ماسه آهكي ماشيني و يا سيماني اجرا شوند. ملات مورد مصرف در مورد انواع آجرهاي ياد شده، ملات ماسه سيمان 1:3، باتارد 1:2:8، ماسه آهك 1:3 و يا ملات گچ و خاك مي‌باشد.

مصرف ملاتهاي ضعيف ماسه گل و يا گل آهك، مجاز نمي‌باشد. به علاوه مصرف ملات ماسه آهك در نقاط كم‌رطوبت (نقاط خشك)، موكول به تأييد دستگاه نظارت بوده و با رعايت احتياط صورت مي‌گيرد.

قبل از اجراي آجركاري بايد آجر را زنجاب نمود تا ضمن از بين رفتگي گرد و غبار روي آن پس از مصرف نيز باعث جذب آب ملات نگردد. بايد توجه داشت كه سطح جدا كننده‌هاي داخلي كاملاً افقي و تراز بوده و آجرها كاملاً قفل و بست شوند و درزهاي قائم روي هم قرار نگيرند. عمل تراز كردن به كمك ريسمان صورت مي‌گيرد، ضمناً بايد مرتباً روي ديوار شاقول گذاشت تا نبشها و كنجها كاملاً قائم باشند. سطوح جدا كننده‌هاي اجرا شده با ملات ماسه سيمان، باتارد و ماسه آهك در 3 فصل از سال، بايد حداقل تا 3 روز مرطوب بمانند، ولي در تابستان تعداد روزها از 3 روز افزايش يافته و بسته به نظر دستگاه نظارت خواهد بود. علاوه بر مطالب ياد شده رعايت نكات زير در مورد جدا كننده‌ها الزامي است:

الف: حداكثر طول مجاز ديوار جدا كننده بين دو پشت‌بند، كوچكترين دو مقدار زير است:

ـ چهل برابر ضخامت ديوار يا تيغه

ـ شش متر

ب: پشت‌بند بايد به ضخامت حداقل معادل ضخامت ديوار و به طول حداقل بزرگترين دهانه طرفين پشت‌بند باشد، به جاي پشت‌بند مي‌توان ستونكهاي قائم فولادي، بتن‌آرمه و يا چوبي در داخل تيغه يا ديوار قرار داده و دو سر ستونكها را به طور مناسبي در كف و سقف مهار نمود.

پ: حداكثر ارتفاع مجاز ديوارهاي غيرباربر و تيغه‌ها از تراز كف مجاور، متر مي‌باشد، در صورت تجاوز از اين حد بايد با تعبيه كلافهاي افقي و قائم به طور مناسبي به تقويت ديوارها مبادرت گردد.

ت: تيغه‌هايي كه در تمام ارتفاع طبقه ادامه دارند، بايد كاملاً به زير پوشش سقف مهر شوند، يعني رگ آجر تيغه با فشار و ملات كافي در زير سقف جاي داده شود.

ث: لبه فوقاني تيغه‌هايي كه در تمام ارتفاع طبقه ادامه ندارند، بايد با كلاف فولادي، بتن‌آرمه و يا چوبي كه به سازه ساختمان و يا كلافهاي احاطه كننده تيغه متصل مي‌باشد، كلاف‌بندي شود.

ج: لبه قائم تيغه‌ها نبايد آزاد باشد. اين لبه بايد به يك تيغه ديگر يا يك ديوار عمود بر آن، يكي از اجزاي سازه يا ستونكي كه به همين منظور از فولاد، بتن‌آرمه يا چوب تعبيه مي‌شود با اتصال كافي تكيه داشته باشد. ستونك مي‌تواند از يك ناوداني نمره 6 و يا معادل آن از فولاد، بتن‌آرمه و يا چوب تشكيل يابد. چنانچه فاصله لبه آزاد تيغه از پشت‌بند كمتر از متر باشد، اين لبه مي‌تواند آزاد باشد.

چ: در صورتي كه ديوار و تيغه متكي به آن به طور همزمان و يا به صورت لاريز و يا به صورت هشتگير چيده شوند، اتصال تيغه به ديوار، كافي تلقي مي‌گردد، ولي چنانچه تيغه بعد از احداث ديوار و بدون اتصال به آن ساخته شود، بايد در محل تقاطع در داخل ملات بين رگها با ميلگرد به قطر 8 ميليمتر (يا تسمه فولادي معادل آن) كه حداقل در طول 25 سانتيمتر در داخل ديوار، 50 سانتيمتر در داخل تيغه قرار مي‌گيرد، به فواصل حداكثر 60 سانتيمتر تيغه را به ديوار مهار نمود. در غير اين صورت لبه كناري تيغه، آزاد تلقي شده و بايد برابر بند «ج» ستونكي در اين لبه تعبيه گردد. دو تيغه عمود بر هم بايد با يكديگر قفل و بست شوند.

18-3-2-2 جدا كننده‌ها با بلوكهاي توخالي سفالي يا سيماني

ملات مورد مصرف در مورد بلوكهاي مجوف توخالي سفالي و يا سيماني، منحصراً ملات ماسه سيمان 1:3 مي‌باشد. تمام نكات ياد شده در بند 18-3-2-1 ب در مورد اين ديوارها نيز بايد در نظر گرفته شود. چنانچه از طرف دستگاه نظارت دستور پر كردن بلوكهاي سيماني توخالي داده شود، ولي نوع مواد پركننده مشخص نشده باشد، مي‌توان با بتن ريزدانه، ملات ماسه سيمان و يا بتن سبك، بلوكها را پر كرد. با توجه به اينكه در بلوكهاي توخالي سفالي، طرز اجرا به نحوي است كه حفره‌ها به طور افقي دنبال يكديگر قرار مي‌گيرند و طبعاً پر كردن آنها ميسر نيست، براي اينكه فضاي خالي اين قبيل بلوكها به مركز رشد حشرات مزاحم و ميكروبها بدل نگردد، توصيه مي‌شود كه مصرف آنها در نقاط مرطوب با احتياط صورت گيرد. بديهي است بندكشي اين بلوكها بايد با نهايت دقت صورت گيرد.

18-3-2-3 تيغه‌هاي ساخته شده از ديوار گچي

قبل از نصب ديوار گچي در ساختمان بايد كف آن تراز باشد، نصب ديوار گچي با اتصال صفحات به وسيله كام و زبانه و افزودن گچ مخصوص درزبندي انجام مي‌شود و به علت گيرش سريع اين گچ مي‌توان ديوارها را تا ارتفاع مجاز بالا برد.

نصب اين ديوارها تا متر ارتفاع و 6 متر طول، احتياج به استفاده از هيچ نوع وسيله تقويت كننده ندارد و چنانچه لازم باشد ابعاد ديوارها افزايش يابد، بايد از وسايل محكم كننده افقي و عمودي استفاده گردد. لوله‌هاي آب، كابلها و سيمهاي گوناگون ساختمان در داخل شيارهايي كه در صفحات گچي به وسيله ابزار مخصوص ايجاد مي‌گردد، قرار داده شده و بعداً روي شيارها با گچ مخصوص مسدود مي‌شود. در صورتي كه لوله‌ها، ضخيم و يا تعدادشان زياد باشد، بايد از ديوارهاي گچي دوجداره، استفاده و لوله‌ها بين دو جدار واقع شوند. اشياء سبك و كوچك از قبيل قاب عكس، جالباسي و غيره را مي‌توان با وسايل محكم كننده معمولي مثل قلاب و پيچ و غيره به ديوار نصب كرد، ليكن اشياء سنگين بايد به وسيله قطعات متصل كننده كه در پشت ديوار تعبيه مي‌گردند، نصب شوند.

در نقاطي كه رطوبت دائمي دارند، نصب اين صفحات با احتياط صورت مي‌گيرد و به همين منظور بايد قبلاً با شركت توليد كننده، مشورت لازم به عمل آيد.

اتصال ديوار گچي به سقف، كف و ساير ديوارها بايد با دقت لازم و توسط كارگران مجرب انجام گردد. چون بدنه، پايه‌ها، حمالها و سقفها غالباً نيروهاي قابل ملاحظه‌اي به نقاط مختلف ديوارهاي گچي وارد مي‌آورند، توصيه مي‌شود هنگام اتصال ديوارها به قسمتهاي مزبور براي ايجاد اتصال قابل ارتجاع يا لغزان، از نوارهاي قابل ارتجاع يا پروفيل استفاده شود. از نظر صرفه‌جويي در هزينه و وقت بهتر است قبلاً وضعيت اتصالات، مطالعه و نقشه‌هاي اجرايي تهيه گردند. نصب ديوارهاي گچي و اتصال آنها به قسمتهاي باربر و پايه‌ها به سه روش لغزان، قابل ارتجاع و مستقيم انجام مي‌شود.

الف: اتصال لغزان

اين اتصال معمولاً با استفاده از پروفيل T شكل و در برخي از موارد با پروفيل U شكل صورت مي‌گيرد.

ب: اتصال قابل ارتجاع

اين نوع اتصال با استفاده از نوار قيراندود مخصوص يا الياف معدني كه از مواد خيلي نرم نباشد، اجرا مي‌شود. اين نوارها بين ديوار و قسمت اصلي ساختمان قرار مي‌گيرند.

ج: اتصال مستقيم

در اين روش ديواره گچي به كمك گچ به قسمتهاي مستحكم ساختمان متصل مي‌گردد.

در اين روش اتصالات جانبي مي‌توانند مستقيماً روي سطوح ناصاف و اندود نشده، صورت گيرند. چنانچه امكان انحنا و خميدگي سقف وجود ندارد، ديواره‌ها را مي‌توان به روش مستقيم متصل نمود.

در اشكال زير نحوه اتصالات سه‌گانه ياد شده مشاهده مي‌شود.

اتصال ارتجاعي (با نوار مخصوص) اتصال لغزان (با پروفيل) اتصال مستقيم

1- ديواره گچي

2- گچ

3- نوار مخصوص (كه با گچ درزبندي متصل شده است)

4- برش ايجاد شده روي گچ با ماله بنايي يا گچبري

 

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

پوشش سقفهای شیبدار


پوشش سقفهای شیبدار

پوشش سقفهای شیبدار

14-1-1 گستره و دامنه كاربرد پوششها

در ساختمانهاي صنعتي، آشيانه هواپيما، انبارهاي بزرگ و ساير ابنيه مشابه كه معمولاً دهانه بين ستونها و ديوارها از حد معمول بيشتر است، به منظور احتراز از كاربرد تيرهاي بتني و آهني سنگين، از سقفهاي شيبدار استفاده مي‌كنند. علاوه بر موارد فوق در مواقعي كه سقف ساختمان مورد استفاده طبقات بعدي قرار نمي‌گيرد، ممكن است به دلايل گوناگون از اين نوع سقف استفاده شود. در مناطق سردسير و كنار دريا كه نزول برف و باران زياد است، اجراي اين سقف باعث مي‌شود كه برف و باران به راحتي از لوله ناودان يا لبه سقف به خارج ريخته و احتياج به برف‌روبي نداشته باشند. سقفهاي شيبدار در مقايسه با سقفهاي مسطح به مواظبت كمتري احتياج دارند و اجراي آنها از لحاظ اقتصادي مقرون به صرفه است. علاوه بر اينها در برخي از نقاط ممكنست ورقهاي پوششي به عنوان عايق رطوبت روي سقفهاي شيبدار بتني يا طاق ضربي قرار گيرند. در مورد اخير بيشتر از ورقهاي آزبست و سيمان استفاده مي‌شود.

14-1-2 طبقه‌بندي سقفهاي شيبدار و پوشش آنها

تقسيم‌بندي سقفهاي شيبدار از لحاظ سازه سقف، طرق شيب‌بندي و نوع پوشش روي خرپا به شرح زير است:

14-1-2-1 طبقه‌بندي با توجه به جنس مصالح سازه سقف

پوششهاي شيبدار معمولاً روي خرپاهاي فلزي يا چوبي قرار مي‌گيرند، علاوه بر خرپا در برخي از موارد ممكن است اين پوششها روي سقفهاي بتني شيبدار و يا طاق ضربي نيز قرار گيرند.

14-1-2-2 طبقه‌بندي با توجه به شيب‌بندي سقف

اين پوششها مي‌توانند با شيب يكطرفه[1]، دو طرفه و يا به صورت دندانه اره باشند كه نوع اخير بيشتر در كارخانجات و براي استفاده از نور كاربرد دارد. انواع ديگري نيز وجود دارد كه كمتر متداول بوده و از ذكر آنها خودداري مي‌شود.

14-1-2-3 طبقه‌بندي از لحاظ جنس پوشش

به طور كلي پوششهاي شيبدار مي‌توانند از انواع مصالح كه اهم آنها به شرح زير است، تشكيل شده باشند:

الف: پوششهاي پنبه كوهي و سيمان شامل ورقهاي موجدار، آردواز و توسكانا

ب: ورقهاي آلومينيوم يا موج سينوسي[2] يا ذوزنقه‌اي

پ: مهمترين ورقهاي فولادي شامل: ورقهاي فولادي گالوانيزه با موج ريز يا درشت سينوسي و ذوزنقه‌اي، ورقهاي فولادي گالوانيزه صاف، ورقهاي فولادي يا پوشش پلاستيك، ورقهاي تهيه شده با لعاب پخته، ورقهاي رنگ شده از قبيل ورقهاي موجدار با عايقهاي حرارتي، رطوبتي و بخاربند

ت: ورقهايي كه از آميختن قير و پنبه كوهي تهيه مي‌شوند.

ث: انواع پوششهاي چوبي

ج: پوششهاي سفالي

چ: پوشش با ورقهاي پلاستيكي شفاف

سازه سقفهاي شيبدار

همان طور كه در بند 14-1-2 توضيح داده شد، پوششهاي شيبدار معمولاً روي خرپا قرار مي‌گيرند و خرپا مي‌تواند فلزي يا چوبي باشد. علاوه بر آن در برخي از موارد اين پوششها روي سقفهاي بتني يا طاق ضربي نيز قرار مي‌گيرند. جزئيات اجرايي سقفهاي شيبدار به شرح زير است:

الف: خرپاي فلزي

خرپاي فلزي پس از ساخت، بايد به نحو مناسبي رنگ‌آميزي شود، همچنين بايد دقت نمود كه بال بالايي لايه‌هاي فلزي[1] در يك شيب و در يك صفحه فرضي قرار گيرند. فاصله لايه‌ها، بايد متناسب با ابعاد ورقها انتخاب شود. در سقفهاي با خرپاي فلزي، بايد خرپاها لااقل در يك طرف كاملاً به كلاف بتن‌آرمه بسته شوند، براي اين كار بايد قبلاً پيچهاي لازم براي اتصال در داخل كلاف بتني قرار داده شود.

ب: خرپاي چوبي

چوب مورد مصرف در خرپاهاي چوبي، بايد حداكثر ) 19%( رطوبت داشته باشد. اعضاي مختلف خرپاي چوبي در تمام نقاط اتصال بايد با پيچ و مهره و يا اسكوپهاي فولادي محكم به يكديگر بسته شوند (ميخ نمودن ساده اين اضلاع به يكديگر كافي نمي‌باشد). تمامي سطوحي كه با مصالح بنايي تماس دارند، بايد براي محافظت در مقابل رطوبت با قير، قطران يا مواد مناسب ديگري كه مورد تصويب دستگاه نظارت باشد، اندود گردند. در محل تماس خرپاي چوبي با مصالح بنايي يا بتن در تكيه‌گاهها بايد يك لايه مقواي قيراندود، نئوپرين و يا مصالح مشابه آن قرار داده شود. بايد امكان تهويه خرپاهاي چوبي فراهم باشد تا از پيدايش قارچ و ساير آفات چوب جلوگيري شود. جفت كردن قطعات مختلف خرپا، بايد با اصول فني صورت گيرد. ميخهاي لاپه بايد از تمام ضخامت لاپه گذشته و به مقدار لازم در عضو فوقاني[2] خرپا فرو روند. در ساختمانهاي چوبي كه در معرض برف و باران واقع مي‌شوند، بايد شكل خارجي بنا طوري باشد كه آب باران به سرعت جريان يافته و تخليه شود. خرپاهاي چوبي متوالي، بايد به وسيله اعضاي ضربدري در جهت عمود بر سطح خرپا با يكديگر مرتبط باشند.

پ: طاق ضربي

چنانچه سازه سقف شيبدار، طاق ضربي باشد و دستور خاصي به منظور آماده نمودن سطح سقف براي پوشش شيبدار صادر نشده باشد، مي‌توان به ترتيب زير عمل كرد: ابتدا قطعات كوچك واسطه از قبيل ناوداني، تيرآهن و قوطي را آماده كرده و روي تيرآهنهاي سقف ضربي جوش مي‌دهند و سپس پرلينها را روي قطعات پروفيل ياد شده، قرار داده و پوشش را اجرا مي‌نمايند.

ت: سقفهاي بتن‌آرمه شيبدار

اگر سازه سقف شيبدار، بتن‌آرمه باشد، معمولاً در موقع بتن‌ريزي گوه‌هاي چوبي به شكل هرم ناقص در نقاط معيني در دال سقف قرار مي‌دهند تا بعداً بتوان پروفيلهاي آهني را به گوه‌هاي مربوط، متصل و پوشش شيبدار را اجرا نمود. چنانچه گوه‌هاي مورد نظر نصب نشده و يا تدابير ديگري كه بتوان نسبت به نصب پروفيلها اقدام نمود، به عمل نيامده باشد و بخواهند با به كار بردن چكش فشنگي و صفحه فلزي رابط، پروفيلهاي آهني را نصب نمايند، بايد نحوه عمل و نوع فشنگ مورد استفاده به تصويب دستگاه نظارت برسد.

پوشش سقفهاي شيبدار

14-3-2-1 پوشش سقفهاي شيبدار با ورقهاي سيمان ـ پنبه نسوز[1]

الف: پوشش با ورقهاي موجدار

ورقهاي موجدار طوري روي هم قرار مي‌گيرند كه در جهت موج و در راستاي عمود بر آن همپوشاني لازم را داشته باشند، بنابراين، اين ورقها دو نوع همپوشاني دارند، همپوشاني در جهت موج و همپوشاني در راستاي عمود بر موج.

1- همپوشاني در جهت موج

تصوير افقي اين همپوشاني هميشه برابر 47 ميليمتر است كه اصطلاحاً به آن نيم موج مي‌گويند و به هيچ وجه تابع طول ورق، شيب، فاصله تيرريزي و ساير عوامل نمي‌باشد.

2- همپوشاني در راستاي عمود بر موج

اين همپوشاني تابع عوامل جوي و شيب سقف است و حداكثر آن 20 سانتيمتر و حداقل آن 10 سانتيمتر مي‌باشد. براي شيبهاي كمتر از (18%)، بايد خمير آب‌بندي[2] به كار برد. اين خمير بايد در مقابل عوامل جوي از قبيل گرماي شديد، يخبندان و گرد و غبار مقاومت زيادي داشته باشد. خمير مذكور را بايد به صورت نوار به فاصله 15 ميليمتر از حاشيه موج بالا رونده قرار داده و ورق بعدي را با فشار روي آن قرار دهند تا فاصله بين دو ورق كاملاً با خمير پر شود. محلي كه قرار است با خمير آب‌بندي شود، بايد از گرد و غبار كاملاً پاك شده و خشك باشد. در پوشش با شيب كم، حتي‌الامكان بايد از ورقهاي بزرگتر استفاده شود.

3- برش گوشه‌هاي ورقها

ورقهاي و موج سيمان ـ پنبه نسوز را به طريق برش گوشه‌ها نصب مي‌نمايند. اين روش به اين علت انتخاب شده كه در محل فصل مشترك چهار ورق گوشه، دو ورق وسط در يك سطح قرار گرفته و از به وجود آمدن چهار لايه ورق جلوگيري شود. گوشه ورقها را معمولاً با تيغه مخصوصي كه در نوك آن قطعه الماس مناسب جوش داده‌اند، برش مي‌دهند، علاوه بر آن با قيچي مخصوص برش نيز مي‌توان اين كار را انجام داد.

4- جهت نصب ورق

هميشه جهت نصب ورق بر خلاف وزش باد است. نصب هميشه از پايين‌ترين نقطه سقف در جهت عكس وزش باد (كه در هر منطقه بر پايه آمار و تجربيات موجود تعيين مي‌شود) انجام مي‌پذيرد.

5- گيره‌ها و وسايل نصب

گيره نصب متناسب با نيمرخ پروفيل لايه انتخاب مي‌شود. گيره را روي موجهاي 2 و 5 مي‌بندند و در ورقهاي بزرگ روي تير افقي وسط، بستن يك گيره كافي است. گيره‌ها را معمولاً از فولاد گالوانيزه به قطر 6 الي 8 ميليمتر انتخاب مي‌كنند. همراه هر گيره يك عدد مهره شش گوش، يك عدد واشر فلزي و يك عدد واشر قيري به كار برده مي‌شود. در خط‌الرأسها و محل برخورد دو شيب، معمولاً يك عدد تيزه[3] مناسب قرار داده مي‌شود.

6- متعلقات مربوط به ورقهاي موجدار

ورقهاي موجدار آزبست ـ سيمان علاوه بر تيزه، متعلقات ديگري مانند لبه موجدار، لبه دندانه‌دار، اتصال ديواري مستقيم، ورق براي عبور لوله، كلاهك چهار ضلعي و شش ضلعي و كناره ساده دارند كه هريك بايد در جاي خود نصب شوند. پيمانكار بايد كار نصب را به افراد متخصص و مجرب واگذار نمايد.

ب: پوشش با ورقهاي آردواز[4]

ورقهاي آردواز معمولاً به دو اندازه 60×30 و 30×20 سانتيمتر، توليد و به كار برده مي‌شوند. در نصب اين ورقها رعايت نكات زير ضروري است:

1- زيرسازي

زيرسازي ورقهاي آردواز بايد با چوب نراد خارجي (روسي يا مشابه) انجام گردد. بدين منظور ابتدا چهارتراشهاي چوبي را به عرض حدود 6 سانتيمتر و ارتفاع حدود 8 سانتيمتر و به فاصله مناسب به امتداد خط بزرگترين شيب سقف قرار مي‌دهند (اين فاصله‌ها را اگر در نقشه‌ها مشخص نشده باشد، مي‌توان حدود 90 الي 100 سانتيمتر در نظر گرفت). چهارتراشها را بسته به اينكه سازه سقف، فلزي، چوبي، طاق ضربي، و يا بتن‌آرمه باشد، به نحو مناسبي مطابق جزئيات مندرج در نقشه‌ها به سقف متصل مي‌نمايند. بر حسب اينكه ورقهاي آردواز به ترتيب 60×30 سانتيمتر و يا 30×20 سانتيمتر باشد، چهارتراشهاي كوچكتري به ابعاد حدود 4 سانتيمتر عرض و 3 سانتيمتر ارتفاع را در فواصل 20 و 10 سانتيمتر، عمود بر چهارتراشهاي قبلي روي آنها قرار داده و با ميخ مي‌كوبند. پس از اينكه زيرسازي از هر لحاظ آماده شد، ورقهاي آردواز را با رعايت همپوشاني لازم نصب مي‌نمايند، براي نصب هر ورق يك عدد كرامپون[5] مسي و 2 عدد ميخ به عنوان عامل اتصال مورد نياز است.

2- همپوشاني

همپوشاني طولي اين ورقها، طول ورق و همپوشاني عرضي، عرض آن مي‌باشد، به قسمي كه سطح مفيد هر ورق برابر سطح آن ورق بوده و سطح كل ورقهاي نصب شده، معادل سه برابر سطح پوشش مي‌باشد.

3- شيب سقفهاي داراي پوشش آردواز

پ: پوشش با ورقهاي توسكانا

ابعاد ورقهاي توسكانا 5/39× 6/63 سانتيمتر مي‌باشد. براي ديد خوب و سهولت تخليه برف و باران، شيب سقف نبايد كمتر از (30%) باشد. زيرسازي اين ورقها شبيه زيرسازي آردواز مي‌باشد. چهارتراشهاي مورد مصرف، بايد از نوع چوب نراد خارجي (روسي يا مشابه) انتخاب گردد. فاصله چهارتراشهاي اصلي برابر حدود فاصله چهارتراشهاي نظير در مورد ورقهاي آردواز بوده، ولي فاصله چهارتراشهاي فرعي برابر 36 سانتيمتر مي‌باشد. براي هر مترمربع پوشش، 56/4 عدد توسكانا مورد نياز است و براي بستن ورقهاي ياد شده، پيچ 11 سانتيمتري و براي بستن تيزه آن، پيچ 13 سانتيمتري به كار برده مي‌شود.

14-3-2-2 پوشش سقفهاي شيبدار با ورقهاي آلومينيوم

ورقهاي آلومينيوم ممكن است داراي موج سينوسي يا ذوزنقه‌اي باشند، ميزان همپوشاني آنها در جهت موج در مورد ورقهاي سينوسي، 5/1 موج و در مورد ورقهاي ذوزنقه‌اي يك موج مي‌باشد. در جهت عمود بر موج نيز مقدار همپوشاني بسته به شيب سقف، 15 تا 20 سانتيمتر است. اين ورقها را بايد با توجه به نقشه‌هاي اجرايي و يا توصيه‌هاي كارخانه سازنده و با به كارگيري اتصالات مناسب نصب نمود. قطر سوراخ عبور گيره، بايد اندكي بزرگتر از قطر گيره باشد تا از لحاظ انبساط و انقباض مشكلي پيش نيايد. گيره‌ها بايد در رأس موجها بسته شوند.

14-3-2-3 پوشش سقفهاي شيبدار با ورقهاي فولادي گالوانيزه

متداول‌ترين ورقهاي فولادي گالوانيزه ورقهاي موجدار و ورقهاي صاف (بدون موج) مي‌باشند. اين ورقها را اصطلاحاً آهن سفيد نيز مي‌نامند.

الف: پوشش با ورقهاي موجدار

ورقهاي موجدار گالوانيزه را مستقيماً نبايد در روي پرلينها قرار داد، اگر در نقشه‌هاي اجرايي براي سقف عايق حرارتي و يا قشر مياني ديگري پيش‌بيني نشده باشد، در اين صورت بايد بين ورق و پرلين در محل گيره‌ها واشر سربي و يا نئوپرين[6] قرار داد. ورقهاي ياد شده طوري روي هم قرار مي‌گيرند كه در جهت موج و راستاي عمود بر آن، همپوشاني لازم را داشته باشند. بنابراين، اين ورقها نيز مانند ورقهاي آزبست و سيمان موجدار، داراي دو نوع همپوشاني هستند: همپوشاني در جهت موج و همپوشاني در جهت عمود بر موج.

1- همپوشاني در جهت موج

همپوشاني در جهت موج برابر يك، يك و نيم و يا دو موج مي‌باشد. بدين ترتيب كه در محلهاي سرپوشيده محفوظ، برابر يك موج و در مناطق نسبتاً آرام، موج و در نقاطي كه داراي شرايط جوي شديد و غير عادي باشند، مقدار همپوشاني برابر 2 موج مي‌باشد.

2- همپوشاني در جهت عمود بر موج

اين همپوشاني تابع عوامل جوي و شيب سقف است. حداقل همپوشاني برابر ده و حداكثر آن معادل 25 سانتيمتر است. چنانچه اين ورقها براي پوشش ديوارهاي عمودي به كار برده شوند، حداقل روي هم افتادگي 10 سانتيمتر است، اگر شيب سقف بيش از (36%) باشد، همپوشاني 15 سانتيمتر است. هرگاه شيب سقف كمتر از (36%) باشد، مقدار همپوشاني بين 20 تا 25 سانتيمتر خواهد بود. در اين حالت مصرف خمير آب‌بند ضروري است.

3- پي گيره‌ها و وسايل نصب

در اينجا نيز مي‌توان از گيره‌هاي مشابه گيره‌هاي سقف آزبست و سيمان همراه با واشرهاي مربوط استفاده كرد. در مورد اين ورقها به ويژه اگر مقطع لايه‌ها از نوع باشند، مي‌توان از پيچ خودكار استفاده نمود. در اين حالت ارجح است ترتيبي داده شود كه پيچها پس از عبور از بال بالايي لاپه از داخل يك قطعه چوب به ضخامت حدود 5 سانتيمتر عبور نمايند، عرض چوب مورد نظر برابر فاصله داخل به داخل لبه برگشته تا جان پروفيل مي‌باشد. فاصله گيره‌ها براي وصل ورقها به لاپه‌ها از يكديگر، نبايد از 40 سانتيمتر تجاوز نمايد. گيره‌ها بايد در رأس موجها نصب گردند. علاوه بر گيره‌هاي فوق، در جهت عمود بر پرلين نيز بايد ورقها را در هر 45 سانتيمتر، لااقل توسط پرچ[7]، پيچ خودكار و يا اتصال مطمئن ديگري به هم متصل نمود.

4- متعلقات

ضخامت متعلقات اين ورقها مانند تيزه و نظاير آن، بايد با ورق اصلي يكي بوده و در نصب آنها نهايت دقت مبذول گردد.

ب: پوشش با ورقهاي صاف گالوانيزه

اين ورقها معمولاً روي خرپاهاي چوبي نصب مي‌شوند. ورقها را بايد با ميخ روي خرپاي چوبي كوبيد و در محل ميخها با خمير آب‌بند از نفوذ آب جلوگيري به عمل آورد. فاصله ميخها بايد حداكثر 40 سانتيمتر باشد. ورقهاي صاف را در امتداد لاپه‌ها، 4 پيچه و در امتداد عمود بر آن (در امتداد شيب) به صورت دو پيچه به يكديگر متصل مي‌كنند.

14-3-2-4 پوشش با قطعات سفالي

شيب اين سقفها معمولاً حدود (45%) است. سفالها مي‌توانند لعابدار يا بدون لعاب باشند. سفال بدون لعاب براي مناطق باراني مصرف مي‌شود، ولي در مناطق برفي سفال بايد لعاب داشته باشد، زيرا در اين مناطق سفال بدون لعاب در اثر جذب رطوبت هنگام سرد شدن هوا يخ زده و ترك مي‌خورد. سفالها داراي اشكال گوناگون مي‌باشند، زيرسازي اين سقفها شبيه سقفهاي آردواز است، ولي از آنجا كه وزن سفالها از آردواز بيشتر است، فاصله چهارتراشهاي فرعي را كه اصطلاحاً به آنها تركه مي‌گويند، بايد در هر مورد محاسبه نمود. سفالها به اشكال گوناگون ساخته مي‌شوند و معروف‌ترين آنها سفال نيم دايره (سنتي ايران) و سفال مكانيكي است كه هر كدام مطابق نقشه‌هاي اجرايي نصب مي‌شوند.

14-3-2-5 پوشش با ورقهاي پلاستيكي شفاف

در مورد نصب اين ورقها رعايت نكات زير ضروري است:

الف: فاصله لاپه‌ها معمولاً بين 55 تا 65 سانتيمتر است، مگر اينكه دستگاه نظارت با توجه به ضخامت و خواص مكانيكي ورقها اين فاصله را كم يا زياد نمايد.

ب: طول همپوشاني در جهت شيب بين 10 تا 18 و معمولاً برابر 15 سانتيمتر مي‌باشد.

پ: ميزان همپوشاني در جهت موج بين يك يا دو موج متغير است، به اين معني كه هر قدر طول سراشيبي كمتر و شيب بيشتر باشد، طول همپوشاني كمتر خواهد بود.

ت: ورقها را مي‌توان با اره آهن‌بر يا اره چوب‌بري بريد، ولي براي قطع ورقهاي منحني بهتر است از اره مويي (اره كمان) استفاده نمود.

ث: نصب اين ورقها با استفاده از پيچ خودكار (در مورد زيرسازي آهني) و يا زدن ميخ (در مورد زيرسازي چوبي) انجام مي‌گيرد، به هر حال در هر مورد بايد در زير سرپيچ و يا ميخ از واشر مناسب استفاده شود.

ج: براي سوراخ كردن ورقها مي‌توان از مته دستي يا برقي استفاده نمود، ولي قطر سوراخها بايد اندكي بزرگتر از قطر ميخ يا پيچ باشد تا قابليت جابه‌جايي در انبساط و انقباض، هنگام تغيير درجه حرارت هوا وجود داشته باشد.

چ: در نقاطي كه بايد ورقهاي شفاف خم شوند، حداقل شعاع خم برابر 2 متر خواهد بود.

14-3-2-6 پوشش سقفهاي شيبدار با ساير مصالح

در مورد ساير مصالح كه كمتر متداول هستند، عمليات اجرايي مطابق مشخصات فني خصوصي صورت خواهد گرفت.

 

http://www.fashion000.blogfa.com/post-23.aspx

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

ارتعاش عمودي سقف هاي کامپوزيت با استفاده از روش شبکه عصبي


ارتعاش عمودي سقف هاي کامپوزيت با استفاده از روش شبکه عصبي

 

سقف هاي کامپوزیت از جمله سیستم هاي سقف هستند که به علت وزن سبک و میرایی کم سیستم سازه اي و همچنین زیاد بودن فاصله تیرچه ها نسبت به بارهاي دینامیکی بسیار حساس هستند. در این سق فها ممکن است به علت حرکت افراد، ارتعاشاتی حاصل شود که براي ساکنان احساس ناامنی به وجود آورد. در این مقاله سعی می شود تا حداکثر تغییر مکان دینامیکی دال کامپوزیت بر اثر بار قدم زدن ساکنان وهمچنین بسامد اصلی ارتعاش آزاد دال در راستاي قائم به وسیله شبکه عصبی پیشبینی شود. با توجه به سوابق مطالعاتی انجام شده و نتایج شبکه، وضعیت دال از نظر احساس ساکنین از ارتعاش بررسی شده است. در نهایت با توجه به نتایج ذکر شده ، امکان اصلاح طراحی دال کامپوزیت وجود خواهد داشت. در نتیجه با توجه به مطالب فوق، در طراحی سقف ها علاوه بر کنترل هاي مرسوم طراحی، کنترل ارتعاش دال نیز امکان پذیر است

مقدمه

هر سیستم سازه اي هنگامی که تحت بار ضربه اي قرار می گیرد دچار نوسان می شود . نحوه پاسخ این سیستم به بار دینامیکی تابع فیزیک مسئله و نیزمشخصات بارگذاري است. سقف هاي کامپوزیت نیز در اثربارگذاري دینامیکی مثل قدم زدن دچار ارتعاش می شوند. این ارتعاش به ساکنان منتقل شده و ممکن است باعث ایجاد احساس نامطلوب در آنها شود . مطابق تحقیقات گسترده اي که انجام گرفته است، می توان میزان احساس ساکنان از ارتعاش سقف را با توجه به مشخصات ارتعاش دسته بندي کرد . اولین ضوابط کنترلی براي ارتعاش دینامیکی تنها به بسامد دال محدود میشود.~7 Hz مطابق این روابط بسامد دال می بای د از حدود بزرگ تر باشد تا احتمال تشدید ارتعاش در سقف منتفی. Hz شود. از آنجا که بسامد بار گذاري قدم زدن حدود است، بنابراین با دور شدن از این عدد احتمال تشدید نیزمنتفی می شود. روش هاي جدید تر که بر پایه نتایج آزمایشگاهی استوار است، بر اساس اثر متقابل بسامد دال ویکی از پارامترهاي ارتعاش دینامیکی گذرا مثل شتاب یا تغییر مکان است. در این رابطه م یتوان به نموداري که[ لِنزن [ 1] ارائه کرده است اشاره کرد. مطالعات لنزن [ 1در ادامه کار رایهر و مایستر [ 2] انجام شد که منجر به اصلاح و بهبود بررسی هاي آنها شد. در شکل ( 1) سطوح آزاد سقف و تغییر مکان دینامیکی ارائه شده است . این نمودار چهار قسمت دارد. در قسمت اول ارتعاش احساس نمی شود. در قسمت دوم احساس ارتعاش بسیار کم بوده و فقط توسط افراد بسیار دقیق احساس می شود . درحالت سوم ارتعاش به وضوح احساس می شود.. این حالت آستانه خطر در سقف است و اگر سقفی در این بازه قرارگیرد، احساس ناامنی به ساکنان منتقل می شود. در حالت چهارم نیز ارتعاش ب ه شدت احساس می شود و بهره برداري مختل م یشودمطابق این نمودار در صورتی که بسامد ارتعاش آزاددال در راستاي قائم موجود باشد، با محاسبه تغییر مکان دینامیکی دال می توان به سطح احساس ک اربران ازارتعاش دست یافت . آیین نامه استرالیا [ 3] به روشی تقریبی اشاره کرده است که بسامد دال را محاسبه می کندو در مرحله بعد با توجه به طول دهانه تیرچه دو نوع کنترل روي تغییر مکان و سرعت ارتعاش انجام می دهد.مطابق بررسی هایی که هیکس [ 4] روي نتایج انجام داده است، بسامد دال AISC/CISC کمیته مشترك با توجه به ارتعاش آزاد سیستم یک درجه آزادي محاسبه می شود. در مرحله بعد شتاب ماکزیمم در دال با توجه به روابطی ساده محاسبه می شوند و سطح ایمنی دال با توجه به بیشینه مقدار شتاب و بسامد محاسبه می شود . موري و 7] به روشی اشاره کرده است که بر اساس آن با ،5]توجه به مشخصات ارتعاشی سقف، حداقل میرایی لازم براي کنترل ارتعاش محاسبه می شود . در صورتی که میرایی موجود از میرایی محاسبه شده بیشتر باشد،ارتعاش سقف، آزار دهنده نخواهد بود و به سرعت از بین می رود.هدف از این تحقیق دستیا بی به ارزیا بی کل ی ازرفتار دال کامپوزیت در بارگذاري قدم زدن با استفاده ازروش شبکه عصبی مصنوعی است. در این راستا مدل اجزاAnsys ver محدود دال کامپوزیت بتن ی در نرم افزار 5.4تحت بارگذاري قدم زدن ،آنالیز شده است. شرایط مرز ي دال، مشخصات ابعاد ي، مشخصات تیرچه ها وتیره اي اصلی و فاصله تیرها و..، در مد لهاي مختلف تغییر کرده ونتایج آنالیز در هر مدل بررس ی می شود . با در دست داشتن طیف وسیعی از نتایج آنالیز اجزا محدود، شبکه مصنوعی عصبی بر پایه این آنالیزها آموزش خواهد دید .شبکه عصبی آموزش دیده، قابلیت پیشگویی پاسخ دینامیکی دال که مهم ترین آن بسامد ارتعاش دال و تغییر مکان دینامیکی کامپوزیت در شرایط بارگذاري و ژئومتر ي جدید است را خواهد داشت . مهم ترین نتیجه آموزش شبکه عصب ی مصنوع ی، بررس ی حساسیت پارامتره اي دینامیکی دال (تغییر مکان دینامیکی و بسامد) نسبت به شرایط مرزي دال و هندسه آن و همچنین مشخصات استاتیکی مدل خواهد بود. با توجه به نتایج این شبکه می توان پس از تحلی ل استاتیک ی دال کامپوزیت تحت اثربارهاي ثقلی، ارزیابی به نسبت دقیقی از پاسخ دینامیک ی دال کامپوزیت و میزان ارتعاش دال به دست آورد . علاوه بر این، با توجه به نتایج آنالیز حساسیت شبکه عصبی،می توان بهترین راهکار را براي کاهش ارتعاش نامطلوب باتغییر در مشخصات هندسی و استاتیکی دال ارائه کرد. باتوجه به اینکه مدل سازي دال کامپوزیت همراه با بارگذاري که از نظر مقدار و موقعیت با زمان تغییر می کند ،موضوعی پیچیده است، با انجام تعداد زیادي مد ل سازي،تحلیل و نتیجه گیري از مدل هاي کامپیوتري با استفاده ازروش شبکه عصبی، امکان انجام کنترل هاي مورد نیازبراي جلوگیري از تغییر مکان بیش از حد دال با روش بسیار ساده امکان پذیر است . در نهایت با ارائه نتایج مربوط به آنالیز حساسیت، بهینه کردن طراحی امکان پذیراست.

محاسبه بسامد طبيعي دال کامپوزيت به کمک

شبکه عصبي

شبکه عصبی مصنوعی مدلی ریاضی براي حل مسائل پیچیده است. بر اساس این روش، شبک هایی به هم پیوسته از توابع ریاضی تعریف می شود که خروجی هرتابع ورودي، مجموع هایی از توابع دیگر است، و با اعمال ضریب مناسبی که در اصطلاح وزن گفته م یشود، بر سایرو MLP توابع اثر می کند. در مدل هاي ارائه شده از شبکه تابع تانژانت هایپربولیک استفاده شده است. به هر یک ازاین توابع "نرون" گفته می شود. هر شبکه عصبی با توجه به نتایج قبلی که به عنوان داده هاي آموزشی به آن داده می شود، آموزش می بیند . ب ه عبارتی وزن هاي توابع مشخص می شود. در مرحله بعد براي ورودي هاي جدید،شبکه آموزش دیده قابلیت پیش بینی جواب ها را دارد(هایکین [ 8]). امروزه استفاده از شبکه هاي عصبی مصنوعی در علوم و مهندسی به دلیل توانایی تخمین فوق العاده آنها رو به گسترش است. در این راستا می توان به مراجع [ 9] الی [ 13 ] اشاره کرد.براي تهیه اطلاعات لازم براي آموزش شبکه عصبی،مدل سه بعدي دال (ver 5.4 ) Ansys در نرم افزارکامپوزیت ساخته شده است. پس از انجام تحلیل مودال مقادیر سه بسامد اول ارتعاش آزاد دال به دست آمده است.براي آموزش شبکه عصبی لازم است تعداد زیادي مدل ساخته شود. در هر مدل، پارامترهاي مؤثر در بسامد تغییرداده شده و پس از انجام تحلیل مودال بسامد دال جدید به دست می آید. پارامترهایی که به عنوان عوامل تأثیرگذار بر بسامد مد نظر قرار می گیرد ، به این شرح است:

-1 ضخامت دال بتنی با بازه 5 الی 15 سانتی متر؛

-2 اینرسی مقطع تیرچه فرعی با بازه 869 الی 5790

؛IPE الی 270 IPE با مقاطع از نوع 160 (cm4)

(cm4) -3 اینرسی مقطع تیر اصلی با بازه 1320 الی 8360

؛IPE الی 300 IPE با مقاطع از نوع 180

؛(cm2) -4 مساحت مقطع ستون با بازه 19 الی 79

-5 ممان اینرسی ستون ب ا ب ازه ٢٨۶ ال ي ٢٠۵۴۶

؛(cm^4)

-6 مدول الاستیسیته بتن ب ا ب ازه ١٩٣۶۴٩٢ ال ي

؛.(ton/m^2 ٢٨٢٨۴٢٧

-7 شرایط مرزي دال مجاور ب ه صورت نسبت س ختی

؛(ton.m) خمشی دال مجاور با بازه صفر الی 3867

6 متر؛ / -8 طول تیرچه با بازه 4 الی 5

-9 طول تیر اصلی با بازه 4 الی 8 متر؛

0 الی 2 متر؛ / -10 فاصله بین تیرچه ها با بازه 4

. (kg/m2) -11 وزن موثر دال با بازه 315 الی 765

در نهایت با تغییر پارامترهاي ذکر شده در فاصله ارائه شده، 565 نمونه عددي از دال کامپوزیت ساخته شد. در هر مدل سه بسامد اول ارتعاش آزاد در راستاي قائم به روش اجزا محدود محاسبه شده است. در مرحله بعد لازماست شبکه به وسیله اطلاعات موجود آموزش ببیند . باتوجه به اهمیت استفاده از مدل ساده تر براي جلوگیري ازبیش از اندازه آموزشی مدل (هایکین [ 8]) مدل شبکه عصبی با یک لایه پنهان و یک لایه خروجی در نظر گرفته شده است. تعداد نرون ها در لایه پنهان 12 عدد است. این تعداد نرون در لایه پنهان به صورت سعی و خطا با هدف افزایش سطح عملکرد مد لسازي انتخاب شده است.پس از تفکیک اطلاعات به طور اتفاقی به دو دسته اطلاعات آموزش و آزمایش و پس از آموزش، براي بررسی دقت شبکه آزمایش روي 113 نمونه دال انجام گرفته است. براي جلوگیري از فرایند بیش آموزشی از 84 نمونه(Cross-Validation) به عنوان اعتبار سنجی به هنگام استفاده شده است. ابتدا مقدار بسامد دال کامپوزیت به روش اجزا محدود محاسبه می شود و سپس بسامد طبیعی دال به کمک شبکه آموزش دیده محاسبه می شود. با مقایسه نتایج تحلیل اجزاء محدود و نتایج شبکه عصبی میزان دقت شبکه قابل بررسی خواهد بود . در شکل هاي) و ( 4) همبستگی نتایج اجزا محدود و نتایج شبکه ) ،(2)عصبی ارائه شده است . محور افقی مقدار بسامد دال محاسبه شده به روش اجزا محدود و محور قائم مقداربسامد دال محاسبه شده به وسیله شبکه عصبی را نشان(3) ،( می دهد. با توجه به شیب خطوط در شکل هاي ( 2و ( 4) و میزان ضریب همبستگی نتایج مشاهده شده ومحاسبه شده، می توان به این نتیجه رسید که عملکردشبکه بسیار دقیق بوده و این شبکه براي بر آورد سه( بسامد اول دال به خوبی آموزش دیده است. در جدول ( 1نیز خطاي شبکه بررسی شده است

جدول ۱: محاسبه خطا روي نتايج آزمايش براي بسامد.

f خطا 1 f خطا 2 f نوع خطا خطا 3

0.15074 0.2395 0.3101 (1/s) متوسط مجذور خطاها 2

0.01469 0.0140 0.0142 متوسط مجذور خطاهاي نرمال

(1/s) شده

0.00714 0.0002 0.0039 (1/s) کمینه قدر مطلق خطا ها

1.74775 2.3591 2.9246 (1/s) بیشینه قدر مطلق خطاها

،( با توجه به نتایج جدول ( 1) و نتایج شک ل هاي ( 2) و ( 4) می توان به این نتیجه رسید که شبکه در پیش )بینی بسامد دال بسیار دقیق عمل می کند . بنابراین درحالات جدید می توان به نتایج این شبکه اعتماد کرد .براي این منظور کافی است کمیت هاي فیزیکی م ؤثر بربسامد دال را که در ابتداي همین بخش ذکر شده اند را به شبکه وارد کرد تا شبکه بسامد طبیعی دال را پیش بینی کند. در مرحله بعد تحلیل حساسیت روي شبکه انجام شده و شاخص حساسیت براي کمی ت ه اي مختلف درشبکه محاسبه شده است. بر اساس این تحلیل تاثیر هرپارامتر ورودي بر بسامد دال محاسبه می شود و حساسیت بسامد دال نسبت به تغییر پارامتر هاي مختلف در شاخص حساسیت بیان می شود . در شکل ( 5) حساسیت سه بسامد اول ارتعاس آزاد دال نسبت به کمیات ورودي نشان داده شده است . در جدول ( 2) نیز میزان شاخص حساسیت بسامد دال نسبت به پارامترهاي مختلف ارائه شده است. در این مقاله شاخص حساسیت کمیت نسبت A عبارتست از تغییرات کمیت B نسبت به پارامتردر بازه B در صور تی که پارامتر B به تغییرات پارمتر مشخصی از میانگین دامنه خود تغییر کند.

نتيجه گيري

براي دال کامپوزیت در هر شرایط هندسی وفیزیکی می توان مقدار تغییر مکان دینامیکی بیشینه دال و بسامد ارتعاش آزاد دال را به کمک شبکه عصبی دربسته نرم افزاري که تهیه شده است، به دست آورد. در صورت نیاز می توان با اعمال ضرایب مناسب مقدار تغییرمکان دینامیکی را براي وزن افراد مختلف یا بارگذاري چندگانه اصلاح کرد. با توجه به مقادیر تغییر مکان دینامیکی و بسامد در نمودار آستانه احساس ارتعاش می توان وضعیت دال را از نظر میزان احساس ساکنان ازارتعاش بررسی کرد. در صورتی که وضعیت سیستم از نظرارتعاش قابل قبول نباشد، می باید با تغییر پارامترهاي مؤثربر ارتعاش، بار دیگر طراحی انجام گیرد تا وضعیت دال ازنظر ارتعاش عمودي و آستانه احساس این ارتعاش بهبودیابد. در تغییر پارامترهاي طراحی، توصیه می شود از نتایج تحلیل حساسیت هر شبکه استفاده شود تا پارامتري انتخاب شود که بیشترین تأثیر را در بهبود وضعیت داشته باشد. با توجه به نتایج به دست آمده و نمودار میله اي حساسیت تغییر مکان دینامیکی به پارامترهاي ورودي، سه پارامتر اصلی که بیشترین تأثیر را بر ارتعاش دال دارند به ترتیب مقدار نسبت میرایی، طول دهانه تیرچه و فاصله تیرچه ها است. نتایج به صورتی حاصل شد که مقدار شاخص حساسیت میرایی حدود 16 برابر شاخص حساسیت طول تیرچه و 19 برابر شاخص حساسیت فاصله تیرچه است. پارامترهایی که کمترین تأثیر را بر ارتعاش دارند، به ترتیب سختی بتن، اینرسی تیرها و سختی ستون است.با توجه به نتایج این تحقیق، الگوریتم گام به گام براي کنترل ارتعاش دینامیکی سقف ها به صورت ذیل توصیه می شود که می تواند کاربرد زیادي در کنترل طراحی ها داشته باشد:

-1 فرضیات اولیه طراحی براي مقاطع تیرها، تیرچه ها و

سایر پارامترهاي مورد نیاز؛

-2 کنترل و طراحی استاتیکی المان هاي سازه اي؛

-3 برآورد میزان تغییر مکان دینامیکی دال در اثر بار

گذاري قدم زدن با استفاده از روش شبکه عصبی؛

-4 برآورد بسامد طبیعی دال با استفاده از روش شبکه

عصبی و بررسی وضعیت ارتعاش دال با استفاده از نمودار

1 (آستانه ارتعاش)؛

-5 در صورتی که ارتعاش در محدوده مجاز نمودار نباشد،

باید با استفاده از نتایج آنالیز حساسیت (جدول 4) ابتدا

فرضیات را اصلاح نموده و بار دیگر مراحل فوق را با شروع

از مرحله 2 تکرار کرد.

-6 در صورتی که ارتعاش در شرایط قابل قبول باشد،

طراحی پایان می یابد.

 

http://www.fashion000.blogfa.com/post-23.aspx

انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۴

مشهد-خیابان شریعتی 66-پلاک24

لطفا درصورت بروز هر نوع مشکلی در خرید و یا دانلود از طریق فرم تماس با ما و یا با ایمیل civileng1366@yahoo.com و یا شماره تماس 09353753394 تماس حاصل فرمایید

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما